سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که پیشاپیش رایها تاخت ، درست را از خطا باز شناخت . [نهج البلاغه]
موج
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» در محضر علما

روز اول مهر بود، در خدمت حضرت آیت الله شیخ محمد تقی صاحب الزمانی

بودم، سخن از اجازه نامه های روایت که در بین طلاب قدیم مرسوم بود به میان

آمد، ایشان می فرمودند :

"کسانی که به ما اجازه روایت دادند ما را امتحان نکردند که ببینند سوادمان در چه

حدّ است همین که مدتی نزد ایشان رفت و آمد داشتیم یا کسی ما را به ایشان معرّفی

می کرد قبول می کردند و اجازه نامه ای برای روایت احادیث به ما می دادند.

مثلا بنده از مرحوم آیت الله سید احمد خوانساری ره اجازه نامه روایت دارم، اما

دررابطه با اجازه نامه اصلا به صورت حضوری خدمت ایشان نرسیده ام،

جریان این اجازه نامه از این قرار بود که زمانی پدر بنده مرحوم شیخ اسماعیل

صاحب الزمانی به سفری زیارتی عازم شدند و بنده در مسجد حاج عبدالله به جای

ایشان نماز اقامه می کردم، روزی سید بزرگواری که بعدها متوجه شدم ایشان

جناب سید فضل الله خوانساری می باشند، به مسجد آمدند و بعد از نماز فرمودند

بنده به این شهر مهمان آمده ام خواستم بروم مسافر خانه اما دیدم برای علمای

این شهر خوب نیست که من به این شهر مهمان بیایم و به مسافر خانه بروم،

لذا تصمیم گرفتم مهمان شما باشم، بنده نیز با کمال میل قبول کرده و ایشان را

به منزل بردم، در طول چند روزی که ایشان در منزل ما مهمان بودند، نسبت

به بنده لطف داشته و محبّت پیدا کردند، بعدها بنده نیز وقتی به تهران رفتم به

منزل ایشان رفته و مهمان ایشان شدم.

روزی از ایشان که داماد حضرت آیت الله سید احمد خوانساری بودند تقاضا

کردم که از حضرت آیت الله برای من اجازه روایت بگیرند و ایشان نیز

این کار را انجام دادند، جریان اجازه روایت گرفتن بنده از جناب آیت الله

سید احمد خوانساری ره از این قرار بود."

جریان دیگری که نقل فرمودند در مورد یکی از خصلت های پدر بزرگوارشان

مرحوم شیخ اسماعیل صاحب الزمانی بود، ایشان می فرمودند :

" یکی از خصلت های پدر ما این بود که نمی گذاشت بچه ها بی کار باشند،

تا فرصتی میافتند کتابی به دست ما می دادند و دستور می دادند آن را بخوانیم،

گاهی می فرمودند کتاب حدیث بخوانیم و گاهی کتاب عروة الوثقی یا کتاب

وسیلة النجاة. به خاطر همین قضیه، بنده نسبت به کتاب عروة الوثقی آشنایی

زیادی داشتم و هنگامی که در درس عروة مرحوم "میرزا عبدالمطلب فقیه اردوبادی"

که به "میرزا مطلّب آقا" [1]مشهور بودند، شرکت می کردم، همزمان در

مسجد پدرم برای مردم از روی کتاب عروة الوثقی، احکام بیان می کردم،

از جمله هم شاگردی های ما در آن کلاس عروه جناب آقای ملکی و

مرحوم مؤمنی و مرحوم قدسی بودند، وقتی مرحوم میرزا عبدالمطلب

شنیدند که بنده قبل از این که کتاب عروه را به طور کامل آموزش ببینم

در مسجد برای مردم از روی آن کتاب احکام می گویم از باب تعریض

به بنده فرمودند : شنیده ام که در مسجد برای مردم از روی عروه احکام

می گویی؟!، بنده چیزی نگفتم اما این چنین برداشت کردم که ایشان قصد

دارد روزی مرا امتحان کند.

روزی در بحث مکروهات لباس مصلی عبارت " لبس الشائب

ما یلبسه الشُبّان" را خواندند ولی قبل از این که ترجمه و توضیح دهند

به من فرمودند : شیخ محمدتقی این عبارت را ترجمه کن و توضیح بده،

بنده نیز گفتم : یکی از مکروهات لباس نماز گزار این است که

نماز گزارِ پیر، لباس جوانان را بپوشد. 


[1] صاحب کتاب " دعوت محمدی ص"



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مهدی ( چهارشنبه 96/8/3 :: ساعت 11:17 عصر )
»» نقل خودم نیست، نقل وطن فروشیه

وقتی انسان به تاریخ نظر می کند، می یابد که موفقیت مستکبران و ظالمان در

طول تاریخ مرهون عده ای است که در جبهه مقابل به جبهه خود خیانت کرده و

خبیثانه به نفع دشمن فعالیت کرده اند،

تاریخ جبهه حق سرتاسر پر است از خیانت خودی ها، و صفحه روزگار سیاه است

از لجن کاری مرعوبین داخلی به نفع دشمن، اگر نبود خباثت ها و خیانت های

عده ای خود فروخته هیچ گاه خاتم الانبیاء (ص) در جنگی تنها نمی ماند، اگر نبود

دنیا طلبی عده ای به ظاهر مسلمان، هیچ وقت شخصیتی چون امیر المؤمنین

خانه نشین نمی شد، آری نقل خباثت ها و عداوت های دشمن نیست، نقل دین

فروشی است، نقل وطن فروشی است، دین فروشی یعنی به خاطر حفظ موقعیت

چند روزه خود، چشم بر اعتقادات و آرمان های خود ببندی و مهره های بازی را طوری

دیگر بچینی، وطن فروشی یعنی چشم بر توده مستضعف ببندی و با دقت منافع

خود را رصد کنی.

"یتیم خانه ایران" اثری نیست برای تقویت خوی استکبار ستیزی در نهان جوانان این

مرز وبوم، زیرا اگر چه این فیلم این مهمّ را هم در بر دارد، اما رسالت او ایجاد

سوال هایی است در ذهن جوانان امروزی،  

"یتیم خانه ایران" نقل دشمنی دشمنان نیست، این که انگلیس خبیث بر سر پدران

و مادران ما چه آورده است بسیار مهم است، اما مهم تر از آن نفوذی های داخلی

هستند که وطن را تبدیل کردند به جولانگاهی برای اجنبی ها، کشت و کشتار

انگلیسی ها چیز عجیبی نیست، اقتضای طبیعت و خوی آنهاست، آن چه که عجیب

است این است که چرا پدر بزرگ های ما آن فاجعه را از چشم روس ها می بینند؟!

چرا در تاریخ ما این قتل عام ثبت نشده و چرا در کتاب های ما این قطعه از تاریخ به

نسل های بعدی منتقل نشده است؟! ابوالقاسم طالبی با خلق اثری فاخر و بسیار

به یاد ماندنی، ورقی خونین از تاریخ میهن را بیرون کشید و در مقابل دید جهانیان به

نمایش گذاشت، اما این تنها هدف او نبوده است،

طالبی با ضمیمه کردن چاشنی "زیرکی"، به "تدبیر" و "تعهد " با خلق این اثر

سوال هایی را در ذهن جوان امروزی پدید آورده است که مطالبه جواب های آن

سؤالات پَر خیلی ها را خواهد گرفت.

در پایان به نوبه خود از زحمات و فعالیت های ستودنی کارگردان این فیلم تشکر کرده و

از خداوند متعال می خواهم هیچ گاه دست طالبی را از تمسک به دامان مادر سادات جدا نگرداند.

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مهدی ( سه شنبه 95/10/14 :: ساعت 11:40 عصر )
»» چند نکته مهم در مورد زیارة اباعبدالله الحسین علیه السلام

_ نکته اولی که باید به آن توجه بکنیم این است که در روایتی از امام حسن عسکری علیه السلام

زیارت أربعین در کنار چهار امر دیگر، به عنوان علامات مؤمن ذکر شده است: رُوِیَ عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ

الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْعَسْکَرِیِّ ع أَنَّهُ قَالَ‏ عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ صَلَاةُ الْإِحْدَى وَ الْخَمْسِینَ وَ زِیَارَةُ

الْأَرْبَعِینَ وَ التَّخَتُّمُ فِی الْیَمِینِ وَ تَعْفِیرُ الْجَبِینِ وَ الْجَهْرُ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏.

در این که مراد از فقره "زیارة الاربعین" چیست سه احتمال وجود دارد :

1 – احتمال اول این است که مراد، زیارت امام حسین علیه السلام است در روز أربعین با خواندن

زیارة أربعینی که از امام صادق علیه السلام منقول است. بنا براین طبق این احتمال ما از این

عبارت سه مطلب برداشت کرده ایم.

2 – احتمال دوم این است که مراد از زیارة اربعین، فقط خواندن زیارة منقول از امام صادق

علیه السلام است، چون حضرت نفرموده اند که زیارة الاربعین فی یوم الأربعین، یعنی همان طور

که سفارش شده زیارة عاشورا را بخوانید سفارش شده که زیارة اربعین را هم بخوانید و این

مختص به روز أربعین نیست همان طور که زیارة عاشورا هم مختص به روز عاشوراء نیست،

بله مصداق أکمل و أتم و جلیّ این دو زیارت در روز أربعین و روز عاشوراء می باشد.

بنا براین طبق این احتمال ما از این عبارت فقط یه مطلب را برداشت کردیم و آن صرف قرائت زیارت

أربعین منقول از امام صادق ع است، یعنی علامت مؤمن این است که أهل خواندن زیارة أربعین است.

3 – احتمال سوم این است که مراد از این عبارت، مطلق زیارت امام حسین علیه السلام است

در روز أربعین، پس این طور نیست که واجب باشد حتما حضرت را در روز أربعین با زیارت اربعینی

که از امام صادق علیه السلام نقل شده زیارت کنی، بلکه آنچه که از علائم مؤمن است زیارت

حضرت است با هریک زیارات منقوله از معصومین علیهم السلام. شاهد این برداشت هم واژه

زیارتی است که در روایت آمده، زیرا واژه "زیارة"  لغةً به معنای لقاء و ملاقات می باشد، بنا براین

آنچه که از علائم مؤمن است ملاقات و زیارة امام حسین علیه السلام است در روز أربعین در صحرای کربلا.

حال با توجه به احتمالات فوق، آنچه که از این روایت استظهار می شود احتمال سوم است، و آنچه

که این احتمال را تقویت می کند (غیر از قرینه داخلی که واژه زیارت بود) تعابیری است که در ابتدای

نقل مشروح زیارة اربعین آمده است : عَنْ صَفْوَانَ بْنِ مِهْرَانَ الْجَمَّالِ قَالَ: قَالَ لِی مَوْلَایَ الصَّادِقُ

صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ فِی زِیَارَةِ الْأَرْبَعِینَ تَزُورُ عِنْدَ ارْتِفَاعِ النَّهَارِ وَ تَقُولُ- السَّلَامُ عَلَى وَلِیِّ اللَّهِ وَ حَبِیبِهِ السَّلَامُ

عَلَى خَلِیلِ اللَّه‏ .... ( تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان) ؛ ج‏6 ؛ ص113 )

پس نتیجه این شد که از روایت اول که علائم مؤمن را بیان می کند فقط این برداشت می شود که آنچه

از علائم مؤمن است ملاقات و زیارت امام حسین علیه السلام است در روز أربعین، و با مراجعه به روایت

دوم متوجه می شویم که آن زیارت باید با این عبارات منقوله از امام صادق علیه السلام باشد.

_ نکته دوم این است که چرا اربعین منحصر در روز بیستم صفر می باشد؟ اگر روز عاشوراء را هم حساب

کنیم بیستم صفر می شود روز چهل و یکم، پس چرا روز بیستم صفر ملاک قرار داده شده است؟

مرحوم سید بن طاووس از این سوال دو پاسخ می دهند، ایشان می فرمایند اولا ممکن است محرمی

که امام حسین ع در آن به شهادت رسیده بیست و نه روزه بوده، بنابراین روز بیست صفر مصادف

می شود با روز چهلم امام حسین علیه السلام، ثانیا ممکن است روز عاشوراء را جزء چهل روز به حساب

نیاوریم، چون حضرت در لحظات پایانی روز عاشورا و در عصر روز عاشورا به شهادت رسیدند لذا آن روز

جزء چهل روز به حساب نیامده است.

(إقبال الأعمال (ط - القدیمة) ؛ ج‏2 ؛ ص589 )

_ نکته سومی که در مورد زیارة امام حسین علیه السلام باید ملاحظه شود این است که بعضی

از فقها به وجوب زیارة امام حسین علیه السلام فتوا داده اند، مانند صاحب وسائل (وسائل الشیعة؛ ج‌14، ص: 443 )

، شیخ مفید (کتاب المزار؛ ص: 26 ) ، فقیه متقدم ابوالقاسم جعفر بن محمد بن قولویه و علامه مجلسی

رحمة الله علیهم اجمعین، و عده ای هم که وجوب را نپذیرفته اند فتوا داده اند که بنا براحتیاط کسی که اولین

بار به زیارة امام حسین علیه السلام مشرف می شود قصد استحباب نکند.

مستند علمایی که قائل به وجوب زیارة امام حسین علیه السلام شده اند روایات ذیل است، که بنده به

جهت اختصار اسناد آنها را حذف می کنم:

روایت اول : قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ لَوْ أَنَّ أَحَدَکُمْ حَجَّ دَهْرَهُ ثُمَّ لَمْ یَزُرِ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ ع لَکَانَ تَارِکاً حَقّاً مِنْ

حُقُوقِ رَسُولِ اللَّهِ ص لِأَنَّ حَقَّ الْحُسَیْنِ ع فَرِیضَةٌ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى وَاجِبَةٌ عَلَى کُلِّ مُسْلِمٍ.

(تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان) ؛ ج‏6 ؛ ص42 ) 

روایت دوم : مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:مُرُواشِیعَتَنَابِزِیَارَةِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع فَإِنَّ إِتْیَانَهُ مُفْتَرَضٌ

عَلَى کُلِّ مُؤْمِنٍ- یُقِرُّ لِلْحُسَیْنِ ع بِالْإِمَامَةِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. (کامل الزیارات ؛ النص ؛ ص121)

روایت سوم : عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْوَشَّاءِ قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا ع یَقُولُ‏ إِنَّ لِکُلِّ إِمَامٍ عَهْداً فِی‏ عُنُقِ‏ أَوْلِیَائِهِ

وَ شِیعَتِهِ وَ إِنَّ مِنْ تَمَامِ الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ وَ حُسْنِ الْأَدَاءِ زِیَارَةَ قُبُورِهِمْ فَمَنْ زَارَهُمْ رَغْبَةً فِی زِیَارَتِهِمْ وَ تَصْدِیقاً

بِمَا رَغِبُوا فِیهِ کَانَ أَئِمَّتُهُمْ شُفَعَاءَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ. (الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏4 ؛ ص567)

عده ای از علما با تمسک به این روایت فرموده اند نه تنها زیارت امام حسین علیه السلام واجب است

بلکه زیارت مزار همه امامان معصوم علیهم السلام  یک بار در عمر واجب است. به عنوان نمونه عبارت

مرحوم مجلسی اول را ذکر می کنم: و أما أخبار ثواب زیارة الحسین صلوات الله و سلامه علیه، فأکثر من

أن تحصى و لشهرتها لم یذکر منها إلا قلیل، بل یظهر من الأخبار الکثیرة وجوب زیارته علیه السلام و لهذا

قال به جماعة من أصحابنا، بل ذهب طائفة إلى وجوب زیارة کل واحد من الأئمة علیهم السلام و لو مرة

فی جمیع العمر، لما تقدم فی الصحیح أن لکل إمام عهدا فی فی عنق أولیائه.( روضة المتقین فی شرح

من لا یحضره الفقیه؛ ج‌5، ص: 376)

مرحوم مجلسی دوم در ذیل همین روایت در مرآة العقول می فرماید : الحدیث الثانی: مجهول ، ربما یستدل

به على وجوب زیارة کل إمام فی العمر مرة، و فیه نظر و إن کان الأولى قصد القربة فی الزیارة الأولى.

( مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول؛ ج‌18، ص: 285 ) و همچنین ایشان در ملاذ الأخیار فی فهم

تهذیب الأخبار؛ ج‌9، ص: 198، می فرمایند : الحدیث الثالث: مجهول. و فیه إیماء إلى وجوب زیارة کل إمام

و لو فی العمر مرة، و إن لم یقل به ظاهرا أحد، لکن یدل علیه کثیر من الأخبار، و الأحوط عدم قصد الاستحباب

فی أولى زیارة کل منهم و الاکتفاء بالقربة و عدم ترک زیارتهم و لو مرة.

روایت چهارم : عَنْ أُمِّ سَعِیدٍ الْأَحْمَسِیَّةِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَتْ‏ قَالَ لِی یَا أُمَّ سَعِیدٍ تَزُورِینَ‏ قَبْرَ الْحُسَیْنِ

قَالَتْ قُلْتُ نَعَمْ فَقَالَ لِی زُورِیهِ فَإِنَّ زِیَارَةَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ وَاجِبَةٌ عَلَى الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ. (کامل الزیارات ؛ النص ؛ ص122)

برای مطالعه بیشتر در این رابطه می توانید به منابع زیر مراجعه کنید: الجواهر الفخریة فی شرح الروضة البهیة؛ ج‌4،

ص: 625 ،  و  القواعد الفقهیة و الاجتهاد و التقلید (منتهى الدرایة)؛ ج‌6، ص: 636 .



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مهدی ( یکشنبه 95/8/30 :: ساعت 10:3 عصر )
»» سیانور اثری فاخر از بهروز شعیبی

 

 

بعد از کارگردانی فیلم ارزشمند "دهلیز" و بازیگری در "طلا و مس"، این بار بهروز شعیبی با "سیانور"،

به گیشه های سینما آمده و اثری ستودنی خلق کرده است، سیانور داستان کسانی است که از

روحیه انقلابی بودن جوانان ایرانی واز خصلت شورش علیه ظلم واستکبار که در نهاد ایرانیان

به ودیعه گذاشته شده است سوء استفاده کرده اند، سیانور داستان جوانانی است که برای

ارضاء هیجانات انقلابی خود مسیری غلط را بر گزیده اند.

کارگردان سیانور با انتخاب بسیار خوب بازیگران و داستانی بسیار هیجانی، توانسته است اثری را

خلق کند که مخاطب را پای پرده سینما میخ کوب می کند، او بسیار هنرمندانه توانسته است

پشت پرده و کیفیت فعالیت های مجاهدین خلق در برهه قبل از انقلاب اسلامی را به تصویر بکشد،

هنرمندی کارگردان و دقت فیلم نامه به حدی است که به گمان بنده، کسی که در آن دوران نبوده

است با دیدن این فیلم چونان در فضای فعالیت ها و تحرکات مجاهدین خلق قرار می گیرد که

می توان گفت از پدرانش چیزی کم تر نمی داند.

سیانور در تاریخ ماندگار خواهد شد و به یقین می توان گفت بهترین اثری که در رابطه با این موضوع

خلق شده است فیلم جناب بهروز شعیبی است.

سیانور نشان داد که کارگردان آن سیری صعودی را در پیش گرفته است و أثر أخیر او نسبت به

فیلم های قبلش بسیار دقیق تر و اثر گذارتر می باشد.

در این جا به کسانی که می خواهند درکی بهتر نسبت به ماهیت تروریست های تکفیری و

داعشی های تروریست، داشته باشند، دیدن فیلم سیانور را توصیه می کنم.

این چند خط برداشت و نظر بنده بود در مورد آخرین فیلم بهروز شعیبی، شاید منتقدین سینما

و متخصصین این حوزه، نسبت به این فیلم نظری متفاوت داشته باشند و اشکالاتی را بر این

فیلم وارد بدانند، که طبیعتا نظرات آنها به حقیقت نزدیک تر خواهد بود.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مهدی ( جمعه 95/8/28 :: ساعت 10:1 صبح )
»» تحول خواهی، باید ها و نبایدها

مدتی است جناب حجت الاسلام اکبر نژاد و دوستانشان، با نوشتن یادداشت هایی در فضای مجازی

و برگزاری همایش ها و جلسات نظریه پردازی، به امر خطیرِ تحوّل در حوزه های علمیه پرداخته اند،

و از لزوم تغییر کتب درسی و زائد بودن دو سوم علم اصول سخن گفته اند، این امور سبب شده در

بدنه طلاب، موجی علیه مسئولین حوزه های علمیه و علمایی که با نظریات ایشان مخالفند به راه

بیفتد، در این رابطه عرائضی به ذهن بنده رسید که مناسب دیدم با شما در میان گذاشته و از نظرات

شما بهره مند شوم.

شکی نیست که تحول در شئون مختلف حوزه های علمیه امری است ضروری و لازم، و تغییر متون

درسی از این قاعده مستثنا نیست، اما یک تحول خواه باید توجه داشته باشد که بیان انتقادات صریح

و تند نسبت به متون درسی موجود آن هم در برابر طلاب جوان و در یک فضای عمومی، چه تبعات و

لوازمی خواهد داشت، آیا صحیح است با مطرح کردن این گونه امور و تخریب چهره کتاب های درسی

در نظر طلاب جوان، اندک انگیزه ای را که در میان بعضی طلاب به چشم می خورد ضعیف کنیم و آنها

را از مطالعه و تفکر در مطالب آن متون دل سرد کنیم.

این که این متون درسی باید تغییر کند حرف حقی است و این که مسئولین تا به حال در تحقق این

امر کوتاهی کرده اند مورد قبول است، اما تا وقتی که این مهم رخ نداده، باید طلاب را بر تعلّم و مطالعه

متون موجود تشویق کرد، ممکن است شما بگویید ما راهی غیر از انتقاد علنی و ایجاد موج در بدنه

حوزه، برای پیش برد مقاصد حقّ خود نیافتیم، اما سوال من این است آیا نمی شود در انتهای هر

یادداشت و سخنرانی انتقادی به طلاب گوش زد کنید که تا مادامی که متون درسی تغییر نکرده بر

ما وظیفه است که متون موجود را به شکل عالی بخوانیم؟

اگرچه راهی که علمای گذشته در راستای آموزش طی کرده اند حشو و زوائد و همچنین نواقصی دارد،

اما باید توجه داشته باشیم که مسیر آن ها بی راهه نبوده و در وضعیت فعلی طلبه جوان وظیفه دارد

متون درسی موجود را خوب مطالعه کند و به مطالبات خود از مسئولین در راستای تغییر و تحول ادامه دهد.

غالبا وقتی موجی در بدنه یک مجموعه ی جوان ایجاد می شود، حرف های افراد مخالف شنیده

نمی شود و با پیش داوری، از قبل باطل تلقّی می شود، خوف من این است که مبادا این موجی که

در میان طلاب جوان ایجاد شده باعث شود حرف های دلسوزان حوزه و بزرگان حوزه مطلقا باطل

انگاشته شود و دست حوزه از تجربیات آن ها خالی بماند.

مطلب دیگر این است که وقتی جناب آقای اکبرنژاد و دوستانشان با پرچم پی گیری مطالبات مقام

معظم رهبری در حوزه، وارد میدان می شوند باید بسیار مراقب سخنان و رفتار خود باشند، چرا که

کوچک ترین اشتباه ایشان به پای رهبری نوشته می شود و بهانه ای می دهد به دست بعضی

برای حمله به مقام معظم رهبری(حفظه الله)، و ممکن است عدم دقت در این امر، تحقّق تحوّل

در حوزه را برای سال ها به عقب بیاندازد.

جناب حجت الاسلام اکبرنژاد در همایش ها و جلسات مختلف وهمچنین صحبت های خود در مستند

"أغلال" به بیان زوائد علم اصول و مباحث بی فائده علم اصول (که به نظر ایشان دو سوم اصول را در بر

می گیرد) پرداخته اند، با توجه به این که ایشان سال هاست این مطالب را بیان می کنند، و با توجه به

این که انسان معصوم نمی باشد و دچار اشتباهات بسیاری می شود، از جناب حجت الاسلام اکبرنژاد

تقاضا دارم که برنامه ای را هم ترتیب دهند و تعدادی از اشتباهات خود را بیان کنند، یعنی بیان کنند

من در سال های گذشته به نظرم می رسید فلان بحث اصولی زائد است اما بعد از گذشت چند سال

و مطالعات بیش تر و گفتگو با علما، نظرم عوض شده و به نظرم می رسد اگرچه اصلِ حذف تعدادی از

مسائل علم اصول مسلّم است اما این بحث فائده دارد و طرح آن در دروس حوزه های علمیه اشکال ندارد.

با توجه صداقت و اخلاصی که از جناب آقای اکبرنژاد سراغ دارم گمان نمی کنم این تقاضا، تقاضای گزافی

باشد، طرح این گونه مسائل باعث می شود طلاب عزیز هوشمندانه تر و عاقلانه تر تصمیم بگیرند و در

مطالبات خود دقت بیش تری داشته باشند.

در پایان لازم است این نکته را عرض کنم که طلاب جوان باید بدانند که تحول خواهی در حوزه های علمیه

و تغییر متون درسی امری جدید و نو ظهور نیست، علمای بزرگ و شخصیت های ماندگار حوزه های

علمیه سال ها قبل از تولدِ ما به فکر تحول و تغییر متون درسی بوده اند، بنده در متنی با عنوان

"منادی تحول در حوزه" عبارات حضرت آیت الله بهجت ره را در مورد تغییر کتب حوزه و این که قراد دادن

کتاب مکاسب و کفایه به عنوان کتاب درسی در سطح، کاری اشتباه است، بیان کرده ام. این مطلب را

به این خاطر عرض کردم که مبادا انتقادات تندی که امروزه در جوامع حوزوی مرسوم شده، باعث شود

به بزرگان خود پشت کرده و أرزش سخنان ایشان در نظر ما، تنزّل کند. 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مهدی ( یکشنبه 95/7/4 :: ساعت 7:52 عصر )
»» منادی تحول در حوزه

در چند سال أخیر در مجامع حوزوی بسیار سخن از "تحوّل و تغییر" مطرح شده و پیشنهادات

بسیاری ارائه شده است، پیشنهاداتی که بخش عمده ای از آنها مربوط به اصلاح و تحول در

متون درسی حوزه های علمیه می باشد. اگر اصلاح و تغییر کتب درسی از مصادیق تحوّل

باشد -که به نظر می رسد همین طور باشد- باید گوینده جملات زیر، به عنوان یکی از

مُنادیان تحوّل در حوزه های علمیه شناخته شود:

سابقاً در حوزه های علمیه نهایه ی شیخ طوسی ره تدریس می شد، که به خلاف شرایع

طول و تفصیل ندارد و أولی به تدریس بود، اگر در نهایه خلاف مشهور وجود دارد، شرایع هم

دارد. بعد رسم بود که ایرانی ها برای دوره فقه در سطح، شرح لمعه و طلاب عرب شرایع را

می خواندند. ابن ادریس در موارد مخالفت با نهایه می گوید:  إنه کتابُ روایة لا کتابُ درایةٍ .

خوب است کتاب معالم الاصول برای شروع در اصول و شرح لمعه در فقه کتاب درسی حوزه

باشد، زیرا شرح لمعه نه فتوای تنهاست و نه استدلال تام. لذا موجب مزید استبصار می شود

و برکات دارد، ولی رسایل و کفایه باید مختصر شوند هرچند کفایه مباحث را مختصر کرده، اما

واضح و آشکار نیست تا بعد  از معالم خوانده شود. این که در کفایه اقوال استصحاب رسائل و

تعارض احوال حذف شده خوب است، هم چنین مبحث انسداد نباید ذکر شود. با این تحصیلات

کی طلبه مجتهد می شود ؟!

نقل می کنند : خود صاحب کفایه بر بالای منبر گفت= من راه سی ساله را برای شما به شش

ماهه تبدیل نموده ام، یکی از شاگردان پای منبر عرض کرده بود: آقا، فهمیدن این شش ماه هم

همان سی سال را لازم دارد!

خلاصه این که : رسایل و مکاسب کتاب درسی سطح حوزه نیست، خارج شیخ است و برای

سطح باید تهذیب شود. باید هیأتی تشکیل گردد تا کتاب های درسی حوزه مخصوصا سطوح

بالا را تهذیب کنند، شیخ آخرین قوه ی علمی خود را در رسایل و مکاسب إعمال کرده است

و آن دو را سر درس می آورده و از روی آن ها می خوانده است، و ما آن ها را سطح قرار داده ایم!

لذا به حسب ظاهر خیلی محتاج به تهذیب هستند و رسایل و مکاسب و کفایه هیچ کدام برای

سطح مناسب نیستند این ها سابقا در حوزه های علمیه معمول نبوده است.( کتاب در محضر

آیت الله بهجت ج1 ص 167 و 168)

همان طور که ملاحظه فرمودید این عبارات از حضرت آیت الله بهجت ره نقل شده، کسی که در

زُمره علمای سَلَف شمرده شده و حضور در کُرسی های تدریس اصولیین طراز اول را تجربه کرده

است، شاید با توجه به فضای ذهنی حاکم در میان طلاب جوان، کم تر کسی باور می کرد

کسانی از میان علمای سلف مخالف شیوه درسی رائج در حوزه های علمیه باشند، اما حقیقت

این است که این شیوه درسی موجود در حوزه های علمیه آن قدر نادرست و غیر اصولی می باشد

که هیچ کسی نمی تواند از آن دفاع کند و اشکالات آن را نادیده بگیرد. 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مهدی ( سه شنبه 95/6/9 :: ساعت 11:33 عصر )
»» ایستاده در غبار، نقطه شروعی موفق!

مدت زیادی از اتمام اکران ایستاده در غبار نمی گذرد، فیلمی که در جشنواره فجر،

سیمرغ های فراوانی را از آن خود کرد، و توانست نظر مثبت منتقدان و صاحب نظران

را به خود جلب کند.

 

موضوع بِکر و شخصیت کاریزمای حاج احمد، و توجه ویژه نیروهای انقلابی به سرنوشت او،

از مواردی است که در قضاوت در مورد این فیلم و در بازتاب مثبت آن در میان مردم بسیار

موثّر بوده است، اما این موارد دلیل نمی شود که هنرمندی و تلاش ستودنی کارگردان و

عوامل فیلم نادیده گرفته شود، موسیقی فوق العاده و هماهنگی صدا و تصویر در این فیلم،

ایستاده در غبار را جزء کم نظیر ترین کارها در حوزه فیلم های سینماییِ مستند گونه، قرار داده است.

صحنه سازی بسیار جالب و طبیعی، از کوچه و بازار قبل از انقلاب و صحنه های بسیار

طبیعی از نبردهای کردستان و آزاد سازی خرمشهر، از جمله نقاط قوت این اثر می باشد.

نمی توان منکر شد که این اثر، خصوصا 20 دقیقه اول آن برای آن دسته از مردم که با موضوع

این فیلم و شخصیت حاج احمد متوسلیان آشنا نیستند خسته کننده و ملال آور است،

اما اگر مخاطبِ نا آشنا، اندکی صبر پیشه کند و دل به این اثر بسپارد در نهایت از دیدن این اثر

پشیمان نخواهد شد و خاطره خوشی از این فیلم در ذهن او خواهد ماند.

این مطالب و نکاتی که ذکر شد، مواردی است که اساتید این فنّ و منتقدین عرصه سینما،

بهتر از این ها به آن پرداخته و ارزیابی کرده اند و اصلا ملاک در اهداء سیمرغ های مختلف،

این گونه نکات فنی و هنری است.

اما به نظر بنده هنر "ایستاده در غبار" و آن چه این اثر را از آثار هنری دیگر متمایز می کند

این است که این فیلم توانسته تکانی دهد به صفحه خاطرات فرزندان خمینی ره و اندکی

غبارها و خاک هایی را که در این سه دهه بر روی آن نشسته است، بزداید.

حاج احمد متوسلیان اگر چه از بعضی جهات بی نظیر است اما امثال حاج احمد شخصیت های

بسیاری داریم که در افکار و اذهان جوانان ما جایی ندارند، شهید بزرگوار محسن وزوایی که یکی

از نیروهای حاج احمد است خود می تواند سوژه فیلمی مستقل باشد؛ حتی خود "ایستاده در غبار"

نتوانسته شخصیت حاج احمد متوسلیان را به طور کامل به نمایش بگذارد و به اعتراف خودِ کارگردان

در یک برنامه تلوزیونی بعد از آن که یکی از همرزمان حاج احمد خاطره ای از او نقل کرد و به بیان

گوشه ای از فضائل او پرداخت، آقای مهدویان گفت : "ما این خاطرات را در فیلم نیاوردیم چون

می ترسیدیم مردم باور نکنند!"

این جمله آقای مهدویان  خیلی معنی دارد، باید نشست و فکر کرد چرا بعد از گذشت سه دهه از انقلاب،

ما هنوز در پذیرش و باورِ عظمتِ سربازان حضرت روح الله لنگ می زنیم، و یک کارگردان نمی تواند

همه آن چه از متوسلیان می داند در قاب تصویر به نمایش بگذارد.

از شخصیت ها و قهرمان که بگذریم، تاریخ انقلاب حوادث مهم و اتفاقات عظیم و به یادماندنی کم ندارد،

اما نمی دانم چرا این نوع سوژه ها در قاب سینمای ما جایی ندارند. در سال های اخیر آثار هنری انقلابی

کم ساخته نشده است اما هرکسی می داند کار یک گروه فیلم سازی با تجربه، با فیلم هایی که جوانان

تازه کار و دغدغه مند تولید می کنند چه قدر تفاوت دارد، و این جا این سوال مطرح می شود که چرا بدنه

هنرمندان کاربلد و با تجربه "سینمای ایران" با "افتخارات ایران" بیگانه اند ؟! البته در این گیر و دار باید ظهور

آثاری چون ایستاده در غبار را مبارک وغنیمت شمرد،

لکن باید توجه داشت که "ایستاده درغبار" نقطه ایده آل یک اثر هنری انقلابی نیست،

اما نقطه شروعِ بی نظیری می تواند باشد. 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مهدی ( پنج شنبه 95/5/21 :: ساعت 8:3 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

در محضر علما
نقل خودم نیست، نقل وطن فروشیه
چند نکته مهم در مورد زیارة اباعبدالله الحسین علیه السلام
سیانور اثری فاخر از بهروز شعیبی
تحول خواهی، باید ها و نبایدها
منادی تحول در حوزه
ایستاده در غبار، نقطه شروعی موفق!
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 2
>> بازدید دیروز: 0
>> مجموع بازدیدها: 132200
» درباره من

موج

» فهرست موضوعی یادداشت ها
آقا[22] . امام[18] . شعر[8] . فتنه[6] . نقد فیلم[6] . بسیج جهانی اسلام[6] . حجاب فاطمی[5] . حاج احمد پناهیان[4] . حضرت علامه مصباح یزدی[4] . انتخابات[3] . آیت الله بهجت و سیاست[3] . عطش[3] . گلزار ،شهدا[3] . مرحوم آقاسی[3] . منشور روحانیت[3] . حضرت بابا عج[2] . شهدا[2] . أردوهای جهادی و سفرهای تبلیغی[2] . تحول[2] . تحول حوزه[2] . کتاب ،رمان[2] . وهابیت[2] . حاج حسین کاجی . حمزة سید الشهدا . درس اخلاق . دوکوهه . زیارة الاربعین . أبوالفضل سپهر . آیت الله صاحب الزمانی . تحصن . شهیده ی حجاب . حضرت زهرا . علامه میرحامدحسین . علما . فیلم . موج سرخ . مولاحسن علیه السلام . محمدرضاحکیمی . وحدت اسلامی . ورزش .
» آرشیو مطالب
تیر 1389
مرداد 1389
مرداد 89
تابستان 89
پاییز 89
زمستان 89
بهار 90
تابستان 90
پاییز 90
زمستان 90
بهار 91
تابستان 91
پاییز 91
بهار 92
بهار 95
تابستان 95

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
جوان ایرانی
قطعه 26
مازیاربیژنی
هیأت محبین أهل بیت
محک نقد
یازینب س
حسین شریعتمداری
وحید یامین پور
سردارسعیدقاسمی
وحید جلیلی
انصارالمهدی
مقر707
حافظ هفت

» صفحات اختصاصی

» طراح قالب