دو نفر بودند ، دو تا دختر که توی حوض خالی میدان شهید مطهری سنگر گرفته بودند ،
دور و برشان پر بود از نیرو اما نه خودی .
هیچ کاری نمی شد برای شان کرد . خرمشهر تقریبا افتاده بود دست عراقی ها ،
حلقه ی محاصره ی میدان مطهری تنگ تر می شد. رفتیم پشت بام یک ساختمان .
دو نفر بودند ، دوتا دختر که راه عراقی ها را آن همه مدت سد کرده بودند .
فشنگ هاشان هم تمام شده بود گویا خون خونمان را می خورد .
باید برایشان کاری میکردیم . عراقی ها دیگر شلیک نمی کردند .
می خواستند بگیرندشان ، زنده !
دیگر رسیده بودند به میدان که دوتا صدا آمد .
تق ...
تق...
لوله های تفنگ را گرفته بودند سمت هم دیگر . آنها دونفر بودند .
دوتا دختر که توی حوض خالی میدان مطهری
دراز کشیده بودند .....
(منبع : نشریه پرنیان)
حجاب برای زن ، به معنای ذلت نیست ، بلکه به معنای عصمت و حفظ زن است و نه فقط عصمت
و حفظ جان ، بلکه عصمت و حفاظت زن و مرد هر دوست .حجاب به معنای چادر نیست ، اما چادر
در نزد ما ایرانی ها که زن های ما از قدیم داشتند، بهترین نوع حجاب است ، بدون چادر هم حجاب
ممکن است . حجاب به معنای پوشیدن سالم است ،نه پوشیدنی که از نپوشیدن بدتر است . به
تعبیر روایات ، پوشیده ی عریان که در عین پوشیدگی ، مثل انسان برهنه و عریان است .
آن پوشیدن به درد نمی خورد ، حجاب نیست ، پوشیدن سالم که سر و مو و گردن و بدن و
تمام سر تا پای بدن زن را پوشانده باشد ،البته صورت و دو دست را بسیاری از فقها مستثنا
می دانند ، البته در مواردی که صورت بدون آرایش و ساده باشد ، این هم معنی حجاب .
البته زنهای ایرانی ، روش چادر را پیدا کرده اند که بسیارهم روش خوبی است و هم زیباست
و منافی با زیبایی زن نیست و هم حجاب حافظ کامل است . به هر حال ، حجاب را چه به
شکل ایرانی ، چه به شکل عربی ، چه شکل کشور های دیگر ، که در هر یک از کشور های
اسلامی زن ها یک جور حجاب خود را حفظ می کنند ، هر جوری که حجاب حفظ بشود ،
این نظر اسلام ، تأمین شده است . این یکی از پیشگیری های اسلام است .
امام خامنه ای
(17 / 5 /65 )
.....
در کشورهای غربی و بیشتر از همه در آمریکا ، حدود سه چهار دهه پیش یک مشت جوان
بر اثر واخوردگی از شرایط اجتماعی ، دچار حرکت هایی شدند ، که البته تا امروز هم ادامه
دارد.در زمان ما مظهر این افراد "بیتل ها" بودند که با آرایش عجیب و غریب و با نوعی
موسیقی شبیه موسیقی پاپ ، که الآن در دنیا معمول است ، ظاهر می شدند . بنده بعد
از انقلاب به الجزایر رفتم ، در خیابان ماشین ما عبور می کرد . یک وقت دیدم پسر جوانی
نصف موی سرش را تراشیده و نصف دیگر را باقی گذاشته است . هر چه من نگاه کردم ،
دیدم این آرایش ، هیچ زیبایی ندارد . مشخص بود او از کسانی تقلید کرده است . در الجزایر ،
فشار صنعتی و فشار ابزار تولید و تکنیک بر زندگی مردم اصلا آن قدر نیست که یک جوان ،
احساساتی را پیدا کند که در آمریکا یا انگلیس یا در جای دیگر پیدا می کرد ، اما چون دیده
بود آنها انجام داده اند ، او هم انجام می داد . بنده با این چیزها مخالفم و دوست نمی دارم
جوان ما این طوری حرکت کند و دختر و پسر ما دائم چشم شان به آنها باشد .
(امام خامنه ای ، تیرماه 1383 )
بنده زمان ریاست جمهوری در شورای عالی انقلاب فرهنگی قضیه ی طرح لباس ملی را مطرح کردم
و گفتم بیایید یک لباس ملی درست کنیم ، بالاخره لباس ملی ما این کت وشلوار نیست . البته من
با کت و شلوار مخالف نیستم ، خود من هم گاهی اوقات در ارتفاعات یا جاهای دیگر ممکن است
کاپشن هم بپوشم ، ایرادی هم ندارد ، اما بالاخره این لباس ملی ما نیست . عرب ها لباس های
ملی خودشان را دارند ، هندی ها لباس ملی خودشان را دارند ،اندونزیایی ها لباس ملی خودشان
را دارند ، کشورهای گوناگون شرقی لباس ملی خودشان را دارند ، آفریقایی ها لباس ملی خودشان
را دارند و ...البته من نمی گویم طرح این لباس حتما باید برگردد به پانصد سال قبل ، ابدا . من می گویم
بنشینید برای خودتان یک لباس طراحی کنید ابته الآن این را از شما نمی خواهم ، این را من در
شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح کردم .آن روز ما یک بخش دولتی را مأمور کردیم و گفتیم دنبال
این کار بروید . یک کار مقدماتی هم کردند ،اما آن را به جایی نرساندند ، دوره ریاست جمهوری ما
هم تمام شد ، من می خواهم بگویم اگر شما موی سرتان را می خواهید آرایش کنید ، اگر می خواهید
لباس بپوشید ، اگر می خواهید سبک راه رفتن را تغییر دهید ، بکنید ، اما خودتان انجام دهید،
از دیگراند یاد نگیرید .
( امام خامنه ای ، تیرماه 1383)
بعد از آن که از مناطق جنگی و میهمانی که شهدا برایمان تدارک دیده بودند ،
برگشتیم به شهر ، سریع رفتم کافی نت و متن صحبت های چند روز قبل آقا را ،
پرینت گرفتم ، و مشغول شدم به مطالعه و ناراحت از این که چرا باید صحبت های
امامم را با 10 روز تأخیر بخوانم ؟ ....
بعد از مطالعه و لذت بردن از تحلیل های عمیق رهبری در مشهد مقدس ، از حوادث
روز ، گفتم نظر بعضی از دوستان را هم جویا شوم ،
از چند نفری پرسیدم ، بعضی اصلا در جریان صحبت های آقا نبودند، و بعضی فقط
به حکایت های مجری اخبار از سخنان رهبری اکتفا کرده بودند ....
بعداز هر پرسش سرم را پایین می انداختم و با خود می گفتم :
رهبرا ، شرمنده ایم
مولای من ، چرا خود را به زحمت می اندازید و جند بار تأکید می کنید برای رأی دادن ،
رأی را که می دهیم ، این ملت منتظر هستند که روزی بگویید : جان بدهید....
آن پیر مرد که بر دوش پسرش سوار بود و آمده بود برای رأی دادن ، به این خبرنگارها
می خندید که چرا این قدر ذوق کرده اید ؟ ما سال ها با جان خود بازی کردیم به خاطر
یک لبخند ولی فقیه ،
این رأی دادن که ذوق کردن ندارد ...
( لیست ها برای مردم حجت شرعی نمی آورد )
پای درس حضرت روح الله ره :
این طور نباشد که آقایان ، دیگران ، کناره گیری کنند ، سستی کنند ملت را دعوت کنند ،
خودشان تشریف ببرند پای صندوق رأی ، رأی بدهند ، ملت را دعوت کنند به رأی . منتها
ملت و شما و هرکس آزاد است همیشه و به هر کس که می خواهد رأی می دهد ،
ولو آنکه آقایان و فرض کنید که علمای حوزه علمیه تهران یا قم آنها را معرفی نکرده باشند .
شما الزامی ندارید به این که هر چه آنه معرفی کردند شما هم همان را معرفی کنید .
البته آنها بررسی کرده اند ، تخصص در این أمر دارند ، بررسی از امور کرده اندو با بررسی ،
این کار را انجام داده اند ، لکن این اسباب این نمی شود که کسی الزام کند کسی را که
تو باید به فلانی رأی بدهی ، آزاد هستید و رضای خدا را در نظر بگیرید و توجه به خدا داشته
باشید و پای صندوق ها بعد از این که اعلام کردند تشریف ببرید و رأی خودتان را بدهید .
(صحیفه امام ج17ص120، 11 /آذر/61)
بعد التحریر :
احترام علما بزرگوار بر همه ی ما واجب است، لیک در أمر رأی دادن، انسان باید در مورد هر کسی
که رأی می دهد نزد خداوند متعال حجت شرعی داشته باشد ، و باید توجه داشت که در بعضی
مسائل، مانند این مسأله ، احتمال دارد که اطلاعات یک فرد عادی از یک عالم ربانی بالاتر باشد ،
لذا مجرد تأیید بعضی از علما در مورد یک شخص ، برای انسان حجت شرعی نمی شود ،
باید تحقیق کرد.... .