• وبلاگ : موج
  • يادداشت : فضولي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    آن مرد آمد

    آن مرد به شهر ما آمد
    مردم براي ديدنش صف کشيدند
    مردم گرسنه، مردم تشنه، مردم فقير، مردم ندار، مردم دارا، مردم....
    من نرفتم.
    نه اين که از جنس مردم نبودم... براي اين که چشمانم کاملا بسته است و هنوز در دفتر مشقم نوشته ام:
    آن مرد مي آيد!
    و با اين اميد، آمد و شدهاي پوشالين عذابم نمي دهد.