قسمتی از فرمایشات مهم امام خامنه ای، که دستور العملی بود برای انقلابیون جهان :
* قال الله الحکیم: أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ ?39? الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِن
دِیَارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن یَقُولُوا رَبُّنَا اللهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ
وَمَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللهِ کَثِیرًا وَلَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُهُ إِنَّ اللهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ ?40?
* فلسطین مسألهی اول در میان همهی موضوعات مشترک کشورهای اسلامی است.
*ظلم و زورگویی روز افزون رژیم صهیونیستی و همراهی برخی حکّام مستبد و فاسد و مزدور
آمریکا با آن از یک سو، و سر بر آوردن مقاومت جانانهی فلسطینی و لبنانی و پیروزیهای
معجزه آسای جوانان مؤمن در جنگهای 33 روزهی لبنان و 22 روزهی غزه از سوی دیگر،
از جملهی عوامل مهمّی بودند که اقیانوس بظاهر آرام ملتهای مصر و تونس و لیبی و
دیگر کشورهای منطقه را به تلاطم درآوردند.
* این یک واقعیت است که رژیم سراپا مسلّح صهیونیست و مدعی شکست ناپذیری،
در لبنان درجنگی نابرابر، از مشت گره شدهی مجاهدان مؤمن و دلاور، شکست سخت
و ذلتباری خورد، و پس از آن در برابر مقاومت مظلومانه و پولادین غزه، بار دیگر شمشیر
کُند خود را آزمود و ناکام ماند.
*پادزهر همهی این بازیهای خیانت آمیز تاکنون، روحیهی مقاومت در گروههای اسلامی
و ملت فلسطین بوده است. آنها به اذن خدا در برابر دشمن ایستادند و همانطور که
خداوند وعده داده است که: وَلَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُهُ، إِنَّ اللهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ، از کمک و نصرت
الهی برخوردار شدند. ایستادگی غزه با وجود محاصرهی کامل، نصرت الهی بود؛ سقوط
رژیم خائن و فاسد حسنی مبارک، نصرت الهی بود؛ پدید آمدن موج پر قدرت بیداری
اسلامی در منطقه، نصرت الهی است؛ برافتادن پردهی نفاق و تزویر از چهرهی آمریکا
وانگلیس و فرانسه و تنفّر روز افزون ملتهای منطقه از آنان، نصرت الهی است؛ گرفتاریهای
پی در پی و بیشمار رژیم صهیونیست، از مشکلات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی
داخلیاش گرفته تا انزوای جهانی و انزجار عمومی و حتی دانشگاههای اروپائی از آن،
همه و همه مظاهر نصرت الهی است.
* امروز رژیم صهیونیستی از همیشه منفورتر و ضعیفتر و منزویتر، و حامی اصلیاش آمریکا
از همیشه گرفتارتر و سردرگُمتر است.
* دو نکته را پیشاپیش باید روشن کرد:
اول: اینکه مدّعای ما آزادی فلسطین است، نه آزادی بخشی از فلسطین. هر طرحی که
بخواهد فلسطین را تقسیم کند، یکسره مردود است. طرح دو دولت که لباس حق به
جانبِ « پذیرش دولت فلسطین به عضویت سازمان ملل » را بر آن پوشاندهاند، چیزی
جز تن دادن به خواستهی صهیونیستها یعنی « پذیرش دولت صهیونیستی در سرزمین
فلسطین » نیست. این به معنی پایمال کردن حق ملت فلسطین، نادیده گرفتن حق
تاریخی آوارگان فلسطینی، و حتی تهدید حق فلسطینیان ساکن سرزمینهای 1948 است.
به معنای باقی ماندن غدهی سرطانی و تهدید دائمی پیکرهی امت اسلامی، مخصوصاً
ملتهای منطقه است. به معنای تکرار رنجهای دهها ساله و پایمال کردن خون شهدا است.
هر طرح عملیاتی باید بر مبنای اصل: « همهی فلسطین برای همهی مردم فلسطین »
باشد. فلسطین، فلسطینِ « از نهر تا بحر » است، نه حتی یک وجب کمتر.
نکتهی دوم: آن است که برای دستیابی به این هدف والا، کار لازم است نه حرف؛ جدی بودن
لازم است نه کارهای نمایشی؛ صبر و تدبیر لازم است نه رفتارهای بیصبرانه و دچار تلوّن.
باید به افقهای دور نگریست و قدم به قدم با عزم و توکّل و امید به پیش رفت. دولتها و ملتهای
مسلمان، گروههای مقاومت در فلسطین و لبنان و دیگر کشورها، هر یک میتوانند نقش و
سهم خود از این مجاهدت همگانی را بشناسند و باذن الله جدول مقاومت را پر کنند.
* ما نه جنگ کلاسیک ارتشهای کشورهای اسلامی را پیشنهاد میکنیم، و نه به دریا ریختن
یهودیان مهاجر را، و نه البته حکمیّت سازمان ملل و دیگر سازمانهای بینالمللی را. ما همه
پرسی از ملت فلسطین را پیشنهاد میکنیم. ملت فلسطین نیز مانند هر ملت دیگر حق دارد
سرنوشت خود را تعیین کند و نظام حاکم بر کشورش را برگزیند. همهی مردم اصلی فلسطین
از مسلمان و مسیحی و یهودی ـ نه مهاجران بیگانه ـ در هر جا هستند؛ در داخل فلسطین،
در اردوگاهها و در هر نقطهی دیگر، در یک همه پرسی عمومی و منضبط، شرکت کنند و نظام
آیندهی فلسطین را تعیین کنند. آن نظام و دولت برآمده از آن پس از استقرار، تکلیف
مهاجران غیر فلسطینی را که در سالیان گذشته به این کشور کوچ کردهاند، معین خواهد کرد.
این یک طرح عادلانه و منطقی است که افکار عمومی جهانی آن را به درستی درک میکند
و میتواند از حمایت ملتها و دولتهای مستقل برخوردار شود.
* مهمترین رکن حمایت از ملت فلسطین، قطع پشتیبانی از دشمن غاصب است، و این
وظیفهی بزرگ دولتهای اسلامی است. اکنون پس از به میدان آمدن ملتها و شعارهای
قدرتمندانهی آنان بر ضد رژیم صهیونیست، دولتهای مسلمان با چه منطقی روابط
خود با رژیم غاصب را ادامه میدهند؟ سند صداقت دولتهای مسلمان در جانبداریشان از
ملت فلسطین، قطع روابط آشکار و پنهان سیاسی و اقتصادی با آن رژیم است. دولتهایی
که میزبان سفارتخانهها یا دفاتر اقتصادی صهیونیستهایند نمیتوانند مدّعی دفاع از فلسطین
باشند و هیچ شعار ضد صهیونیستی از سوی آنان، جدی و واقعی تلقی نخواهد شد.
* رئیس جمهور آمریکا میگوید که امنیت اسرائیل خط قرمز اوستحضار گرامی و برادران و
خواهران عزیز بدانید این خط قرمز اوباما و امثال او به دست ملتهای به پا خواستهی مسلمان
شکسته خواهد شد. آنچه رژیم صهیونیست را تهدید میکند، موشکهای ایران یا گروههای
مقاومت نیست تا در برابر آن سپر موشکی در اینجا و آنجا به پا کنند؛ تهدید حقیقی و بدون
علاج، عزم راسخ مردان و زنان و جوانانی در کشورهای اسلامی است که دیگر نمیخواهند آمریکا
و اروپا و عوامل دست نشاندهشان بر آنان حکومت و تحکم و آنان را تحقیر کنند.
البته آن موشکها هم هرگاه تهدیدی از سوی دشمن بروز کند وظیفهی خود را انجام خواهند داد.
فاصبر ان وعد الله حق ولا یستخفنّک الذین لا یوقنون.
والسلام علیکم و رحمة الله