مدت زیادی از اتمام اکران ایستاده در غبار نمی گذرد، فیلمی که در جشنواره فجر،
سیمرغ های فراوانی را از آن خود کرد، و توانست نظر مثبت منتقدان و صاحب نظران
را به خود جلب کند.
موضوع بِکر و شخصیت کاریزمای حاج احمد، و توجه ویژه نیروهای انقلابی به سرنوشت او،
از مواردی است که در قضاوت در مورد این فیلم و در بازتاب مثبت آن در میان مردم بسیار
موثّر بوده است، اما این موارد دلیل نمی شود که هنرمندی و تلاش ستودنی کارگردان و
عوامل فیلم نادیده گرفته شود، موسیقی فوق العاده و هماهنگی صدا و تصویر در این فیلم،
ایستاده در غبار را جزء کم نظیر ترین کارها در حوزه فیلم های سینماییِ مستند گونه، قرار داده است.
صحنه سازی بسیار جالب و طبیعی، از کوچه و بازار قبل از انقلاب و صحنه های بسیار
طبیعی از نبردهای کردستان و آزاد سازی خرمشهر، از جمله نقاط قوت این اثر می باشد.
نمی توان منکر شد که این اثر، خصوصا 20 دقیقه اول آن برای آن دسته از مردم که با موضوع
این فیلم و شخصیت حاج احمد متوسلیان آشنا نیستند خسته کننده و ملال آور است،
اما اگر مخاطبِ نا آشنا، اندکی صبر پیشه کند و دل به این اثر بسپارد در نهایت از دیدن این اثر
پشیمان نخواهد شد و خاطره خوشی از این فیلم در ذهن او خواهد ماند.
این مطالب و نکاتی که ذکر شد، مواردی است که اساتید این فنّ و منتقدین عرصه سینما،
بهتر از این ها به آن پرداخته و ارزیابی کرده اند و اصلا ملاک در اهداء سیمرغ های مختلف،
این گونه نکات فنی و هنری است.
اما به نظر بنده هنر "ایستاده در غبار" و آن چه این اثر را از آثار هنری دیگر متمایز می کند
این است که این فیلم توانسته تکانی دهد به صفحه خاطرات فرزندان خمینی ره و اندکی
غبارها و خاک هایی را که در این سه دهه بر روی آن نشسته است، بزداید.
حاج احمد متوسلیان اگر چه از بعضی جهات بی نظیر است اما امثال حاج احمد شخصیت های
بسیاری داریم که در افکار و اذهان جوانان ما جایی ندارند، شهید بزرگوار محسن وزوایی که یکی
از نیروهای حاج احمد است خود می تواند سوژه فیلمی مستقل باشد؛ حتی خود "ایستاده در غبار"
نتوانسته شخصیت حاج احمد متوسلیان را به طور کامل به نمایش بگذارد و به اعتراف خودِ کارگردان
در یک برنامه تلوزیونی بعد از آن که یکی از همرزمان حاج احمد خاطره ای از او نقل کرد و به بیان
گوشه ای از فضائل او پرداخت، آقای مهدویان گفت : "ما این خاطرات را در فیلم نیاوردیم چون
می ترسیدیم مردم باور نکنند!"
این جمله آقای مهدویان خیلی معنی دارد، باید نشست و فکر کرد چرا بعد از گذشت سه دهه از انقلاب،
ما هنوز در پذیرش و باورِ عظمتِ سربازان حضرت روح الله لنگ می زنیم، و یک کارگردان نمی تواند
همه آن چه از متوسلیان می داند در قاب تصویر به نمایش بگذارد.
از شخصیت ها و قهرمان که بگذریم، تاریخ انقلاب حوادث مهم و اتفاقات عظیم و به یادماندنی کم ندارد،
اما نمی دانم چرا این نوع سوژه ها در قاب سینمای ما جایی ندارند. در سال های اخیر آثار هنری انقلابی
کم ساخته نشده است اما هرکسی می داند کار یک گروه فیلم سازی با تجربه، با فیلم هایی که جوانان
تازه کار و دغدغه مند تولید می کنند چه قدر تفاوت دارد، و این جا این سوال مطرح می شود که چرا بدنه
هنرمندان کاربلد و با تجربه "سینمای ایران" با "افتخارات ایران" بیگانه اند ؟! البته در این گیر و دار باید ظهور
آثاری چون ایستاده در غبار را مبارک وغنیمت شمرد،
لکن باید توجه داشت که "ایستاده درغبار" نقطه ایده آل یک اثر هنری انقلابی نیست،
اما نقطه شروعِ بی نظیری می تواند باشد.