در چند سال أخیر در مجامع حوزوی بسیار سخن از "تحوّل و تغییر" مطرح شده و پیشنهادات
بسیاری ارائه شده است، پیشنهاداتی که بخش عمده ای از آنها مربوط به اصلاح و تحول در
متون درسی حوزه های علمیه می باشد. اگر اصلاح و تغییر کتب درسی از مصادیق تحوّل
باشد -که به نظر می رسد همین طور باشد- باید گوینده جملات زیر، به عنوان یکی از
مُنادیان تحوّل در حوزه های علمیه شناخته شود:
سابقاً در حوزه های علمیه نهایه ی شیخ طوسی ره تدریس می شد، که به خلاف شرایع
طول و تفصیل ندارد و أولی به تدریس بود، اگر در نهایه خلاف مشهور وجود دارد، شرایع هم
دارد. بعد رسم بود که ایرانی ها برای دوره فقه در سطح، شرح لمعه و طلاب عرب شرایع را
می خواندند. ابن ادریس در موارد مخالفت با نهایه می گوید: إنه کتابُ روایة لا کتابُ درایةٍ .
خوب است کتاب معالم الاصول برای شروع در اصول و شرح لمعه در فقه کتاب درسی حوزه
باشد، زیرا شرح لمعه نه فتوای تنهاست و نه استدلال تام. لذا موجب مزید استبصار می شود
و برکات دارد، ولی رسایل و کفایه باید مختصر شوند هرچند کفایه مباحث را مختصر کرده، اما
واضح و آشکار نیست تا بعد از معالم خوانده شود. این که در کفایه اقوال استصحاب رسائل و
تعارض احوال حذف شده خوب است، هم چنین مبحث انسداد نباید ذکر شود. با این تحصیلات
کی طلبه مجتهد می شود ؟!
نقل می کنند : خود صاحب کفایه بر بالای منبر گفت= من راه سی ساله را برای شما به شش
ماهه تبدیل نموده ام، یکی از شاگردان پای منبر عرض کرده بود: آقا، فهمیدن این شش ماه هم
همان سی سال را لازم دارد!
خلاصه این که : رسایل و مکاسب کتاب درسی سطح حوزه نیست، خارج شیخ است و برای
سطح باید تهذیب شود. باید هیأتی تشکیل گردد تا کتاب های درسی حوزه مخصوصا سطوح
بالا را تهذیب کنند، شیخ آخرین قوه ی علمی خود را در رسایل و مکاسب إعمال کرده است
و آن دو را سر درس می آورده و از روی آن ها می خوانده است، و ما آن ها را سطح قرار داده ایم!
لذا به حسب ظاهر خیلی محتاج به تهذیب هستند و رسایل و مکاسب و کفایه هیچ کدام برای
سطح مناسب نیستند این ها سابقا در حوزه های علمیه معمول نبوده است.( کتاب در محضر
آیت الله بهجت ج1 ص 167 و 168)
همان طور که ملاحظه فرمودید این عبارات از حضرت آیت الله بهجت ره نقل شده، کسی که در
زُمره علمای سَلَف شمرده شده و حضور در کُرسی های تدریس اصولیین طراز اول را تجربه کرده
است، شاید با توجه به فضای ذهنی حاکم در میان طلاب جوان، کم تر کسی باور می کرد
کسانی از میان علمای سلف مخالف شیوه درسی رائج در حوزه های علمیه باشند، اما حقیقت
این است که این شیوه درسی موجود در حوزه های علمیه آن قدر نادرست و غیر اصولی می باشد
که هیچ کسی نمی تواند از آن دفاع کند و اشکالات آن را نادیده بگیرد.