عبارات پیش رو متن سخنان حضرت آیت الله بهجت ره می باشد، که در کتاب در
محضرآیت الله بهجت ج 1 ص 65 درج شده است، به این سخنان توجه کنید :
این باب بزرگی است که انسان عرفیات شرع، و عناوین ثانویه را ملاحظه کند،
و چنان نشود که از حقگویی او، مردم در باطل قرار گیرند. و جایی که مناسب
نیست، نگوید ولو اصل مطلب حق باشد. به جهت وجود شرائط و مقتضیات وقت
خودداری کند. شاید« أخوک دینک فاحتط لدینک بما شئت» این گونه موارد را هم
شامل شود.
رضا خان پهلوی( در مساله کشف حجاب) از علما خواست که فتوی دهند
«وجه و کفّین» مستثنی است و کشف آن دو مانعی ندارد، و علما حاضر نشدند،
زیرا در زمان کشف حجاب معنای این فتوی کشف همه چیز بود. لذا علما حاضر
شدند کشته شوند واین فتوی را امضاء نکنند. در این گونه ابتلائات بزرگ به خدا پناه می بریم.
بعد التحریر:
این برخورد علما و این گونه تشخیص های ظریف و بجای فقهای شیعه نشان گر چند مطلب است :
1 – این که فقاهت و تصدّی مرجعیت کار دشواری است و تشیخص درست تاثیرِ زمان و موقعیت بر
استنباط یک حکمِ شرعی، نیازمند کیاست و آگاهی فوق العاده شخص فقیه دارد.
2 – فقه و فقاهت شیعه بسیار قوی و کار آمد است و هیچ بن بستی برای آن متصور نیست.
خمودی و بی تحرکی در فقه شیعه راه ندارد، انعطاف و پویایی که در فقه شیعه وجود دارد امری
بی نظیر است واین ویژگی منحصر به فرد فقهِ شیعه، با اندک مقایسه با فِرق و ادیان دیگر نمایان
می شود. جا دارد به خاطر این چنین نعمت بزرگی که خدا به ما عنایت کرده افتخار کنیم و شکر
آن را به جا بیاوریم.
3 – این عرصه نیازمند مردانی مانند میرزای شیرازی، آسید ابوالحسن اصفهانی، حضرت امام و ...
(رحمة الله علیهم) دارد، که با عشق به دل دریای فقه زده و گوهرهای ناب آن را نمایان سازند و
با تمسک به تقوی الهی خود را از انحرافات مصون بدارند. همیشه این نیاز بوده ولی به نظر می رسد
در این عصر نیاز بسیار است.
(سخنان پیش رو عین جملات حضرت آیت الله بهجت می باشد که در کتاب در محضر آیت الله بهجت
ج 1 صفحه 48 درج شده است، امیدوارم نقل این کرامت بر ایمان ما بیفزاید و نصیحت این عالم بزرگوار
در دیپلماسی و سیاست خارجه ما راهگشا باشد.)
از کرامات مرحوم حاج عبدالکریم حایری، این است که زمانی رودخانه قم در اثر سیل طغیان کرده
و آب تا لبه پل علی خانی رسیده بود، به گونه ای که عده ای از روی پل با آب رودخانه وضو می ساختند.
و لذا برای جلوگیری از نفوذ آب تمام فرش های مسجد امام را جمع نمودند. مرحوم حاج شیخ روی پل رفت
و مقداری تربت در درست گرفت و چیزی بر آن خواند و در آب انداخت، از همان وقت به تدریج آب پایین آمد
و بعد از چند ساعت، چند متر آب پایین رفت.
ما نه ایمان اهل ایمان را داریم و نه یقین اهل یقین را، گویا در مشکلات آمریکا و شوروی ما را نجات
خواهند داد که به آن ها پناه می بریم و اعتماد می کنیم، آن ها سگ و گرگی هستند که از ترس یکدیگر
خواب آسوده ندارند. بزرگان ما مقامات عالیه ی علمی را دارا بودند و در مقام عمل نیز چه عبادت هایی،
چه نماز هایی داشتند.
بعد التحریر :
بسیار جالب است که حضرت آیت الله بهجت از قدرت های دنیا مانند آمریکا، تعبیر به سگ و گرگ میکنند.
کسی که در نهایت ادب و تخلّق به اخلاق حسنه می باشد در مقابل دشمن ادبیاتش تفاوت می کند، آری،
این سیره در زندگی بسیاری از علما ربانی دیده می شود، همان طور که در سخنان حضرت امام ره و
مقام معظم رهبری حفظه الله نظائر بسیاری را می توان یافت.
متن پیش رو عین کلمات و جملاتی است که از مرحوم آیت الله بهجت نقل شده است،که
بسیار به درد این روزهای سیاست خارجه ما می خورد =
اختلاط ما با کفار آخرش به همین جاها می کشد، یعنی ابتدا از مسلمانان پذیرایی میکنند و به آن ها احترام میگذارند
و آن ها را به بلاد خود دعوت می نمایند و در تجارت و معاملات بازرگانی خود داخل میکنند، و وقتی رؤسا و سیاستمداران
مسلمانان مست پول و غیر پول شدند، حاضر میشوند امضا و امتیازات دهند تا آن ها بر بلاد اسلامی حکومت کنند،
بدین ترتیب، هم جنسی و هم شکلی و اختلاط با کفار، تسلط و حکومت آن ها را بر مسلمانان آسان تر می سازد.
آیا اگر مثلا کفار بر نفت ایران حکومت کردند، می شود که نتوانند بر ایران و مردم ایران حکومت کنند؟! و مالک الرِقاب
ممالک اسلامی و مسلمانان نشوند؟! فرانسه در سوریه، لبنان و الجزایر، انگلیس در عراق و حجاز حکومت داشت،
وفعلا در درست آمریکا است. آری ائمه ما علیهم السلام که فرمودند : با کفار اختلاط نکنید، در حقیقت برای حفظ
دنیای ما بود، و می خواستند دنیای ما را برای خود ما تأمین کنند. و کار به جایی کشیده که کفار نفت و ثروت های
طبیعی و ذخایر زمینی و معادن ما را به غارت می برند. بعد به عنوان تصدّق و آقایی و یا به عنوان وام با بهره های
کلان با تلطّف و مهر و عطوفت به ما میدهند! اکنون ما مسلمانان اسیر و عبید آن ها، و در زیر دست و چکمه ی
آن ها خوار و ذلیل هستیم، ولی هنوز نمیفهمیم برای چه این گونه شکست خورده ایم؟! آیا از عملکرد خود ما است،
و یا مثلا از پریدن کلاغ ؟! .
(کتاب در محضرآیت الله بهجت، نوشته محمد حسین رخشاد، ج1 ص 32)