هوای نجف خیلی گرم بود، گاهی بالای 50 درجه ، انسان را کلافه می کرد .
_آقااین گرمای شدید است ، شما مسن هستید . همه ی مردم شب ها
به کوفه می روند . آنجا هوایش بهتر است، شما هم بروید .
_من چه طور برای هوای خوب به کوفه بروم ، در حالی که برادران من در ایران
در زندان هستند؟
«کتاب با خورشید تا سپیده»
(ای کاش روزی برسد که سیره حضرت روح الله، برای همه جوانان نسل امروز ،
به شکل صحیح بیان شود.)
شاه پیام تسلیت رحلت آیت الله بروجردی را به جای قم، به نجف مخابره کرد ، این کار یعنی آدم
أرزنده ای که بشود به عنوان جانشین آیت الله بروجردی ، او را مخاطب قرار داد ،در قم نیست.....
آیت الله خمینی در یکی ازسخنرانی ها اشاره کرد و گفت: ایشان گفته چیزی در قم به چشم
نمی خورد ، ولی گویا هم به چشم می خورد، هم به صورت می خورد ، هم به لب و دندان
می خورد ، می بینید که هست .
(کتاب با خورشید تا سپیده،چاپ مرکز اسناد)
برسد به دست برادرانمان در کشور های اسلامی :
رژیم شاه تصمیم گرفت بافشار نظامی مردم را بترساند ،
مثل 15 خرداد شروع کردند به کشتار مردم ،
اعلام کردند هر کس ساعت 4 بعد از ظهر بیرون بیاید ،او را می کشیم ....
امام فرمود: همین حالا بلند گو ها را بردارید و بروید به خیابان ها ، اعلام کنید
هرکس در خانه هست ، باید بیاید بیرون توی خیابان ......
(کتاب باخورشیدتا سپیده)
و أما باللغة العربیه=
ان شاءالله سیصل الی إخواننا فی دول الاسلامیه:
إن محمد رضا بهلوی ، عزم علی إخافة الناس بالقوات النظامیة،
و بدأ بقتال الناس، کواقعة التی حدثت فی یوم الخامس عشر من الخرداد(ه ش) ،
أعلن الناس، بأن من یخرج من البیت -فی الرابعة مساء- یقتل .......
قال الامام الخمینی(قدس سره):
اذهبوا الی الشوارع و قولوا للشعب : یجب علی الذین فی البیت، الخروج من البیوت .....
ان تنصر الله ، ینصرکم
قسمت دوم و آخر از خلاصه منشور روحانیت را تقدیمتان می کنم ، یقین داشته باشید
که از خواندن این متن پشیمان نخواهید شد، جرا که سخنان من نیست،
سخنان "آن مرد بزرگ" است .
*آنقدر اسلام ازاین مقدسین روحانی نما ضربه خورده است،از هیچ قشر دیگر نخورده است
و نمونه بارزآن مظلومیت وغربت امیرالمؤمنین علیه السلام که در تاریخ روشن است .
بگذارم و بگذرم و ذائقه ها رابیش از این تلخ نکنم.ولی طلاب جوان باید بدانند که پرونده ی
تفکر این گروه همچنان باز است و شیوه ی مقدس مآبی و دین فروشی عوض شده است.
*با این که در کشور ما در اجرای عدالت بین روحانی و غیرآن امتیازی نیست ، ولی وقتی
با متخلفی از روحانیت خوش سابقه یا بد سابقه برخورد شرعی و قانونی و جدی می شود،
فورا باندها فریاد می زنند که چه نشسته اید ، جمهوری اسلامی می خواهد آبروی روحانیت
را ببرد.اگر احیانا کسی مستحق عفو بوده و بخشیده شود تبلیغ می کنند که نظام به
روحانیت امتیاز بی جا می دهد .
*امروز هیچ دلیل شرعی و عقلی وجود ندارد که اختلاف سلیقه ها و برداشت ها و حتی
ضعف مدیریت ها دلیل به هم خوردن الفت و وحدت طلاب و علمای متعهد گردد .
*در یک تحلیل منصفانه از حوادث ده سال پس از پیروزی باید عرض کنم که انقلاب
اسلامی ایران در اکثر اهداف و زمینه ها موفق بوده است و به یاری خداوند بزرگ در هیچ
زمینه ای مغلوب و شکست خورده نیستیم .
*هر روز، ما در جنگ برکتی داشته ایم که در همه صحنه ها از آن بهره جسته ایم .
ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نمودیم .
*جنگ ما فتح فلسطین را به دنبال خواهد داشت ، جنگ ما موجب شد که تمامی
سردمداران نظام های فاسد در مقابل اسلام احساس ذلت کنند.
*جنگ ما جنگ حق و باطل بود و تمام شدنی نیست ، جنگ ما جنگ فقر و غنا بود،
جنگ ماجنگ ایمان و رذالت بود و این جنگ ازآدم تاختم زندگی وجود دارد.
چه کوته نظرنند آنهایی که خیال می کنند چون ما در جبهه به آرمانهایی نرسیده ایم ،
پس شهادت و رشادت و ایثار و از خود گذشتگی و صلابت بی فایده است ! در حالی
که صدای اسلام خواهی آفریقا از جنگ هشت ساله ماست ، علاقه به اسلام
شناسی مردم در آمریکا و اروپا و آسیا و آفریقا، یعنی در کل جهان، از جنگ
هشت ساله ماست .
*آنها که در تو فان پانزده سال مبارزه قبل از انقلاب و ده سال حوادث کمر شکن بعداز
انقلاب نه غصه مبارزه و نه غم جنگ و اداره کشور را خورده اند ونه از شهادت عزیزان
متأثر شده اند وبا خیالی راحت و آسوده به درس ومباحثه سرگرم بودند می توانند
در آینده پشتوانه ی انقلاب اسلامی باشند ؟ راستی شکست هر جناحی از علما و
طلاب انقلابی و روحانیون و روحانیت مبارز و جامعه مدرسین ، پیروزی چه جناحی وچه
جریانی را تضمین می کند ؟جناحی که پیروز شود یقینا روحانیت نیست و اگر آن جناح
الزاما به روحانیت رو آورد ، راستی به سراغ کدام قشر و تفکر از روحانیت می رود ؟
*هیچ گاه نگران مباحثات تند طلبگی در فروع و اصول فقه نبوده ام ولی نگران تقابل
و تعارض جناح های مؤمن به انقلابم که مبادا منتهی به تقویت جناح رفاه طلب
بی درد و نق بزن گردد.
*مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد.برای مردم و جوانان و حتی عوام هم
قابل قبول نیست که مرجع و مجتهدش بگوید من در مسائل سیاسی اظهار نظر نمی کنم .
*ترس من این است که تحلیلگران امروز، ده سال دیگر بر کرسی قضاوت بنشینند و بگویند
که باید دید فتوای اسلامی و حکم اعدام سلمان رشدی مطابق اصول و قوانین دیپلماسی
بوده است یا خیر؟ و نتیجه گیری کنند که چون بیان حکم خدا آثار و تبعاتی داشته است
وبازار مشترک و کشورهای غربی علیه ما موضع گرفته اند ،پس باید خامی نکنیم و از کنا
ر اهانت کنندگان به مقام مقدس پیامبر و اسلام و مکتب بگذریم .
*روحانیون و علماوطلاب باید کارهای قضایی و اجرایی را برای خودد یک امر مقدس و یک
ارزش الهی بدانند و برای خود شخصیت و امتیازی قائل بشوند که در حوزه ننشسته اند
بلکه برای اجرای حکم خدا راحتی حوزه را رها کرده و مشغول به کارهای حکومت اسلامی
شده اند . اگر طلبه ای منصب امامت جمعه و ارشاد مردم یا قضاوت در امور مسلمین را
خالی ببیند و قدرت اداره هم در او باشد و فقط به بهانه ی درس و بحث مسئولیت نپذیر
د ویا دلش را فقط به هوای اجتهاد ودرس خوش کند ، در پیشگاه خداوند بزرگ یقینا
مؤاخذه می شود و هرگز عذر او موجه نیست .
(روح الله الموسوی الخمینی /3 اسفند 67 )
منشور روحانیت پیام تاریخی و مهم حضرت روح الله است خطاب به روحانیون ، از آنجا که به این
پیام تاریخی همچون دیگر سخنان آن "مردبزرگ"کم تر توجه می شود و می تواند برای غیر روحانیون
نیز مفید باشد ،در دو مرحله ، خلاصه ای از این پیام را مرور می کنیم :
*کدام انقلاب مردمی، اسلامی را سراغ کنیم که در آن حوزه و روحانیت ، پیش کسوت شهادت
نبوده اند وبر بالای دار نرفته اند و أجساد مطهرشان بر سنگ فرشهای حوادث خونین به شهادت
نایستاده است؟در 15 خرداد ودر حوادث قبل و بعد از پیروزی ، شهدای اولین از کدام قشر بوده اند؟
خدا را سپاس می گزاریم که از دیوارهای فیضیه گرفته تا سلول های مخوف و انفرادی رژیم شاه و
از کوچه و خیابان وتا مسجدومحراب امامت جمعه و جماعات واز دفاتر کارو محل خدمت تا خطوط
مقدم جبهه ها و میادین مین، خون پاک شهدای حوزه و روحانیت افق فقاهت را گلگون کرده است
ودر پایان افتخار آمیز جنگ تحمیلی نیز زقم شهدا و جانبازان و مفقودین حوزه ها نسبت به قشرهای
دیگر زیادتر است . بیش از 2500 نفراز طلاب علوم دینیه در سراسرایران در جنگ تحمیلی
شهید شده اند .
*امروز عده ای با ژست مقدس مآبی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام می زنند که گویی
وظیفه ای غیر از این ندارند . خطر تحجر گرایان و مقدس نمایان أحمق در حوزه های علمیه کم
نیست . طلاب عزیز لحظه ای از فکر این مار های خوش خط وخال کوتاهی نکنند ، اینها مروج اسلام
آمریکایی اند ودشمن رسول الله.آیا در مقابل این افعیها نباید اتحادطلاب عزیز حفظ شود ؟
*اولین و مهم ترین حرکت(از طرف استکبار)، القای شعار جدایی دین از سیاست است که متأسفانه
این حربه درحوزه و روحانیت تا اندازه ای کارگر شده است، تا جایی که دخالت در سیاست دون شأن
فقیه و ورود در معرکه ی سیاسیون تهمت وابستگی به أجانب را به همراه می آورد .
*در شروع مبارزات اسلامی اگر می خواستی بگویی شاه خائن است، بلا فاصله جواب
می شنیدی که شاه شیعه است. عده ای مقدس نمای واپس گرا همه چیز را حرام می دانستندو
هیچ کس قدرت نداشت که در مقابل آنها قد علم کند. خون دلی که پدر پیرتان ازاین دسته ی متحجر
خورده است هرگز از فشارها و سختیهای دیگران نخورده است .
*ترویج تفکر "شاه سایه خداست" ویا با گوشت وپوست نمی توان درمقابل توپ و تانک ایستاد
و اینکه ما مکلف به جهاد و مبارزه نیستیم و یا جواب خون مقتولین را چه کسی می دهد و از
همه شکننده تر ،شعار گمراه کننده ی حکومت قبل از ظهور امام زمان علیه السلام باطل است
و هزاران إن قلت دیگر ،مشکلات بزرگ و جانفرسایی بودند که نمی شد با نصیحت و مبارزه ی
منفی و تبلیغات جلوی آنها را گرفت ،
تنها راه حل ،مبارزه و ایثار خون بود که خداوند وسیله اش را آماده نمود.
وصیت نامه امام خمینی( ره) عصاره قرآن کریم، روایات پیغمبر (ص) و اهل بیت عصمت و طهارت (ع) است تا
مرهم و درمانی برای زخم های زمان ما و درد های بی درمان اجتماعی ما فراهم کرده باشد.آیا شایسته نیست که هر روز
با این وصیت نامه أنس داشته باشیم و آن را دستور العمل روزانه خود قرار دهیم؟ آیاعشق به امام چنین اقتضایی ندارد؟
آیا حق شناسی نعمت امام و شکر رهبری او چنین اقتضا نمی کند ؟ آیا فراموش کردن وصیت های امام یک نوع جفا نیست؟
یکی از وجوه حق شناسی شما این باشد که وصیت نامه امام را نگاه بدارید وهر روز یک صفحه از آن را بخوانید،
امام سال ها پیش از وفاتش به یاد شما بود.
وصیت نامه، آثار و سخنان امام _بلا تشبیه و باز هم بلاتشبیه_ مثل قرآن می ماند که باید هر روز خواند .
وصیت نامه ایشان عصاره قرآن و سنت است . در این نسخه درمان دردهای اجتماعی ما وجود دارد .
(حضرت علامه مصباح یزدی)
(سیری در ساحل ص 33 و 166 )
این روزها قیام مردم مصر ودیگر کشورهای عربی ، روحی دیگر به أیام دهه فجر امسال
دمیده است و شوری دیگر در دل و جان ما به راه أنداخته است که وصف ناشدنی است.
أما بزرگ ترین و با أهمیت ترین مسأله ای که در پیش رو داریم ، مسأله رهبری این قیام هاست
که چه کسی رهبری این قیام ها را به دست خواهد گرفت ؟
و أما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها إلی رواة حدیثنا فإنهم حجتی علیکم . . .
ازخداوند تبارک و تعالی می خواهیم که در این حوادث واقع شده ، آن کسی را ، که لیاقت
رهبری بر این مردم را دارد ، روی کار بیاورد ، اللهم و انصر الاسلام و أهله .
أما از هر چه بگذریم سخن از حضرت روح الله خوش تر است ، که هر کسی برای ما إماممان
نمی شود ، تمام انقلابیون جهان ازچگوارا و فیدل گرفته تا سیدحسن نصرالله عزیزمان
(حفظه الله) باید بدانندکه :
گر کسی هست که فریاد کند بودن را
همه از همت آن رند خداجو باشد .
بعد التحریر:
جنگ ما جنگ عقیده است و جغرافیا و مرز نمی شناسد و ما باید در جنگ اعتقادیمان بسیج
بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه أندازیم . . . ما می گوییم تا شرک و کفر هست مبارزه
هست ، وتا مبارزه هست ما هستیم ، ما بر سر شهر و مملکت با کسی دعوی نداریم .
ما تصمیم داریم پرچم لا ألله إلا ألله را بر قلل رفیع کرامت وبزرگواری به اهتزاز در آوریم .
(صحیفه/9/88-87)