حضرت علامه مصباح یزدی ، در دیدار با گروهی از حزب الله لبنان ، فرمودند :
من به محبت سید حسن نصرالله به خدا تقرب می جویم و أمیدوارم این حب سبب
نجات من در روز قیامت باشد .
حضرت علامه دلیل این محبت را تبعیت کامل ایشان از ولایت فقیه و مقام معظم رهبری دانست و گفتند:
کسی که این صفت را داشته باشد در ولایت أئمه(ع) فانی می شود. این سلسله ولایت ، یعنی ولایت
خدا در درجه اول ، ولایت پیامبر (ص) در درجه دوم ،ولایت أئمه اطهار(ع) در درجه سوم ، ولایت نائب امام
در این عصر(حضرت آیت الله خامنه ای أدام الله ظله) و
ولایت ولی اش سید حسن نصرالله بر همه ما واجب است .
قسمتی از فرمایشات مهم امام خامنه ای، که دستور العملی بود برای انقلابیون جهان :
* قال الله الحکیم: أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ ?39? الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِن
دِیَارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن یَقُولُوا رَبُّنَا اللهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ
وَمَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللهِ کَثِیرًا وَلَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُهُ إِنَّ اللهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ ?40?
* فلسطین مسألهی اول در میان همهی موضوعات مشترک کشورهای اسلامی است.
*ظلم و زورگویی روز افزون رژیم صهیونیستی و همراهی برخی حکّام مستبد و فاسد و مزدور
آمریکا با آن از یک سو، و سر بر آوردن مقاومت جانانهی فلسطینی و لبنانی و پیروزیهای
معجزه آسای جوانان مؤمن در جنگهای 33 روزهی لبنان و 22 روزهی غزه از سوی دیگر،
از جملهی عوامل مهمّی بودند که اقیانوس بظاهر آرام ملتهای مصر و تونس و لیبی و
دیگر کشورهای منطقه را به تلاطم درآوردند.
* این یک واقعیت است که رژیم سراپا مسلّح صهیونیست و مدعی شکست ناپذیری،
در لبنان درجنگی نابرابر، از مشت گره شدهی مجاهدان مؤمن و دلاور، شکست سخت
و ذلتباری خورد، و پس از آن در برابر مقاومت مظلومانه و پولادین غزه، بار دیگر شمشیر
کُند خود را آزمود و ناکام ماند.
*پادزهر همهی این بازیهای خیانت آمیز تاکنون، روحیهی مقاومت در گروههای اسلامی
و ملت فلسطین بوده است. آنها به اذن خدا در برابر دشمن ایستادند و همانطور که
خداوند وعده داده است که: وَلَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُهُ، إِنَّ اللهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ، از کمک و نصرت
الهی برخوردار شدند. ایستادگی غزه با وجود محاصرهی کامل، نصرت الهی بود؛ سقوط
رژیم خائن و فاسد حسنی مبارک، نصرت الهی بود؛ پدید آمدن موج پر قدرت بیداری
اسلامی در منطقه، نصرت الهی است؛ برافتادن پردهی نفاق و تزویر از چهرهی آمریکا
وانگلیس و فرانسه و تنفّر روز افزون ملتهای منطقه از آنان، نصرت الهی است؛ گرفتاریهای
پی در پی و بیشمار رژیم صهیونیست، از مشکلات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی
داخلیاش گرفته تا انزوای جهانی و انزجار عمومی و حتی دانشگاههای اروپائی از آن،
همه و همه مظاهر نصرت الهی است.
* امروز رژیم صهیونیستی از همیشه منفورتر و ضعیفتر و منزویتر، و حامی اصلیاش آمریکا
از همیشه گرفتارتر و سردرگُمتر است.
* دو نکته را پیشاپیش باید روشن کرد:
اول: اینکه مدّعای ما آزادی فلسطین است، نه آزادی بخشی از فلسطین. هر طرحی که
بخواهد فلسطین را تقسیم کند، یکسره مردود است. طرح دو دولت که لباس حق به
جانبِ « پذیرش دولت فلسطین به عضویت سازمان ملل » را بر آن پوشاندهاند، چیزی
جز تن دادن به خواستهی صهیونیستها یعنی « پذیرش دولت صهیونیستی در سرزمین
فلسطین » نیست. این به معنی پایمال کردن حق ملت فلسطین، نادیده گرفتن حق
تاریخی آوارگان فلسطینی، و حتی تهدید حق فلسطینیان ساکن سرزمینهای 1948 است.
به معنای باقی ماندن غدهی سرطانی و تهدید دائمی پیکرهی امت اسلامی، مخصوصاً
ملتهای منطقه است. به معنای تکرار رنجهای دهها ساله و پایمال کردن خون شهدا است.
هر طرح عملیاتی باید بر مبنای اصل: « همهی فلسطین برای همهی مردم فلسطین »
باشد. فلسطین، فلسطینِ « از نهر تا بحر » است، نه حتی یک وجب کمتر.
نکتهی دوم: آن است که برای دستیابی به این هدف والا، کار لازم است نه حرف؛ جدی بودن
لازم است نه کارهای نمایشی؛ صبر و تدبیر لازم است نه رفتارهای بیصبرانه و دچار تلوّن.
باید به افقهای دور نگریست و قدم به قدم با عزم و توکّل و امید به پیش رفت. دولتها و ملتهای
مسلمان، گروههای مقاومت در فلسطین و لبنان و دیگر کشورها، هر یک میتوانند نقش و
سهم خود از این مجاهدت همگانی را بشناسند و باذن الله جدول مقاومت را پر کنند.
* ما نه جنگ کلاسیک ارتشهای کشورهای اسلامی را پیشنهاد میکنیم، و نه به دریا ریختن
یهودیان مهاجر را، و نه البته حکمیّت سازمان ملل و دیگر سازمانهای بینالمللی را. ما همه
پرسی از ملت فلسطین را پیشنهاد میکنیم. ملت فلسطین نیز مانند هر ملت دیگر حق دارد
سرنوشت خود را تعیین کند و نظام حاکم بر کشورش را برگزیند. همهی مردم اصلی فلسطین
از مسلمان و مسیحی و یهودی ـ نه مهاجران بیگانه ـ در هر جا هستند؛ در داخل فلسطین،
در اردوگاهها و در هر نقطهی دیگر، در یک همه پرسی عمومی و منضبط، شرکت کنند و نظام
آیندهی فلسطین را تعیین کنند. آن نظام و دولت برآمده از آن پس از استقرار، تکلیف
مهاجران غیر فلسطینی را که در سالیان گذشته به این کشور کوچ کردهاند، معین خواهد کرد.
این یک طرح عادلانه و منطقی است که افکار عمومی جهانی آن را به درستی درک میکند
و میتواند از حمایت ملتها و دولتهای مستقل برخوردار شود.
* مهمترین رکن حمایت از ملت فلسطین، قطع پشتیبانی از دشمن غاصب است، و این
وظیفهی بزرگ دولتهای اسلامی است. اکنون پس از به میدان آمدن ملتها و شعارهای
قدرتمندانهی آنان بر ضد رژیم صهیونیست، دولتهای مسلمان با چه منطقی روابط
خود با رژیم غاصب را ادامه میدهند؟ سند صداقت دولتهای مسلمان در جانبداریشان از
ملت فلسطین، قطع روابط آشکار و پنهان سیاسی و اقتصادی با آن رژیم است. دولتهایی
که میزبان سفارتخانهها یا دفاتر اقتصادی صهیونیستهایند نمیتوانند مدّعی دفاع از فلسطین
باشند و هیچ شعار ضد صهیونیستی از سوی آنان، جدی و واقعی تلقی نخواهد شد.
* رئیس جمهور آمریکا میگوید که امنیت اسرائیل خط قرمز اوستحضار گرامی و برادران و
خواهران عزیز بدانید این خط قرمز اوباما و امثال او به دست ملتهای به پا خواستهی مسلمان
شکسته خواهد شد. آنچه رژیم صهیونیست را تهدید میکند، موشکهای ایران یا گروههای
مقاومت نیست تا در برابر آن سپر موشکی در اینجا و آنجا به پا کنند؛ تهدید حقیقی و بدون
علاج، عزم راسخ مردان و زنان و جوانانی در کشورهای اسلامی است که دیگر نمیخواهند آمریکا
و اروپا و عوامل دست نشاندهشان بر آنان حکومت و تحکم و آنان را تحقیر کنند.
البته آن موشکها هم هرگاه تهدیدی از سوی دشمن بروز کند وظیفهی خود را انجام خواهند داد.
فاصبر ان وعد الله حق ولا یستخفنّک الذین لا یوقنون.
والسلام علیکم و رحمة الله
متنی که در پیش رو دارید ، نوشته ای است حول قیام های دول عربی ، که در اردیبهشت ماه،
درشماره هفتم نشریه عطش درج شده بود :
زلزله انقلاب
12 بهمن 57 است و قطعه ی 17 بهشت زهرا س ، در طرفی ، مردم با شور و شعف در محوطه
و خیابان های اطراف جمع شده اند و منتظر صحبت های حضرت روح الله .....
و در این طرف مردی با محاسن سفید که خاک تبعید بر صورت نورانی اش نشسته ، با دلی آرام
و قلبی مطمئن به یاری خداوند متعال فریاد می زند :"من دولت تعیین میکنم ، من تو دهن این
دولت می زنم ، من دولت تعیین میکنم من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می کنم ....
وحال خود را در سال 90 می بینی و در خیابان های مصر و بحرین و لیبی، فریادی میشنوی که
تو را به ایام سال 57 می برد: الشعب یرید، اسقاط النظام
نمی دانم با چه عبارتی توصیف کنم این درایت و دور اندیشی امام خامنه ای را که در خرداد ماه
سال 69 فرمودند : امروز یک عصر و یک دوران جدید به وجود آمده است ، دوران جدید را باید
دوران امام خمینی ره نامید (13/3/69) ، وسال 78 را به سال امام خمینی ره نام گذاری کردند .
هرچند این خواب ملت های اسلامی که الآن به بیداری اسلامی منجر شده چند زمستانی طول
کشید ، در حالی که حضرت امام 30 سال پیش ، نسخه ی قیام آن ها را پیچیده بود و ... .
اما به فضل خداوند این بیداری محقق شده و بعد سی سال فریادهای مردم مسلمان تبدیل به
سونامی شده و در حال نزدیک شدن به سواحل کاخ سفید می باشد .
این روزها زلزله ی عضیم ژاپن تحت الشعاع زلزله ی با عضمت تری قرار گرفته که آن زلزله ،
از پس لرزه های زلزله ی بهمن 57 می باشد ،
اذا زلزلت دول الغربی ، همه ی اذهان متوجه می شود به بیت رهبری ، کارشناسان و متخصصان
بیان کرده اند که: کانون زلزله های اخیر و زمان اوج گرفتن آنها ، تهران، و مصادف با خواندن خطبه ای
عربی توسط مقام بلند پایه ی ایرانی است . با توجه به پیش بینی های غلط و غافلگیری متخصصان
ما ، این زلزله محققین ما را به کابوس های سال 57 برد .
اما این که سر انجام این قیام ها به چه امری منجر می شود و سر از کجا در می آورد معلوم، نیست
اما آنچه که قطعی است این است که این قیام ها خاموش شدنی نیست و هر چه غرب دست و پا
بزند ، نمی تواند این آتش استکبار ستیزی را خاموش کند. . چه زیبا فرمودند امام خامنه ای که :
مطمئنا این بیداری مردم به نتیجه خواهد رسید ، همچنان که تا امروز ، تا این ساعت ، در نقاطی به
نتیجه رسیده است . عزم مردم ، ایمان مردم ، آمادگی مردم برای فداکاری ، هر چه بیشتر ادامه پیدا
کند ، احتمال پیروزی آنها بیشتر خواهد شد .
در این میان باید دید وظیفه ی بسیجیان جهان اسلام در کل کشورهای اسلامی خصوصا در کانون
زلزله که ایران باشد چیست ؟
آنچه که از اندکی تفکر و مشاهده ی معضلات این قیام ها به نظر می رسد ، نبود برنامه ای منسجم
برای ادامه ی قیام ها و عدم انسجام نیروهای مسلمان و نبود گفت و گو میان مسلمانان کشورها و
معضل رهبری این قیام هاست . آنچه از دست ما بر می آید برای رفع این مشکلات و کمک به برادران
مجاهدمان آن است که مقداری از وقت خود را اختصاص دهیم به تعامل اطلاعات و گوش زد کردن
بعضی مسائل به جوانان آن مرز و بوم است که حجت الاسلام علیرضا پناهیان در صحبتی به خوبی
به این نکته اشاره کردند .
گسترش سیره ی امام روح الله و عکس العمل های آن حکیم جمارانی در مشکلات و معضلات مختلف
و در بحبوحه ی تثبیت شدن انقلاب اسلامی ، کمک بزرگی می کند به این جوانانی که تشنه ی
الگویی هستند برای ادامه ی قیام ها .
کمک های مادی و فکری مسلمانان می تواند کمک بسیاری کند به مصادره نشدن این انقلاب ها ،
توسط کشورهای غربی ، باید جلوگیری کرد از این آفت که دول غربی باسوار شدن بر موج قیام های
دول عربی این سیل خروشان را به مقصد مورد نظر خود هدایت کنند و این مهم جز با تلاش من وتو
و جوانان عرب محقق نخواهد شد .
همه ی این مسائل و راه کارها باید عملی شود اما نباید حمایت معنوی ما از این قیام ها و مسلمانان
تحت ظلم فراموش شود . الدعا سلاح المؤمن ، ای بسیجی سلاح خود را به دست گرفته ای ؟
برای اثبات مسلمانیمان هم که شده باید در جواب در خواست های کمک مردم بی دفاع کشورها، صدا
برآوریم و هر چه فریاد داریم بر سر مستکبرین جهان خوار بکشیم و با دست های به سوی خدا بلند
شده ، طلب کنیم پیروزی آنها را . ان تنصرو الله ینصرکم .
بعد التحریر:
نمیدانم وقتی خبر دستگیری شاعره ی بحرینی ، آیات القرمزی را شنیدی ، که توسط آ ن خبیثان ،
مورد شکنجه و ...... قرار گرفت ، چه حالی پیدا کردی ، یا وقتی از گوینده ی اخبار ساعت 14
شنیدی که نظامیان بعد از حمله به مدارس دخترانه ..... ، چقدر فریاد کشیدی و سوختی و عرق
شرم ریختی اما می دانم که این روز ها ، بابای مارا ، حالی دیگر است .....
آجرک الله یا بقیة الله .
در همان شب ورود امام به پاریس ، از کاخ الیزه آمدند که حق ندارید
کوچک ترین کاری انجام دهید .
حضرت روح الله : ما فکر می کردیم این جا مثل عراق نیست ، من هر کجا بروم ، حرفم را میزنم .
من از فرودگاهی به فرود گاه دیگر واز شهری به شهر دیگر سفر می کنم تا به دنیا اعلام کنم ،
تمام ظالمان دنیا دست شان را در دست یکدیگر گذاشته اند تا مردم جهان، صدای ما مظلومان را
نشنوند و من به دنیا خواهم گفت که در ایران چه می گذرد.....
(کتاب با خورشید تا سپیده)
متنی که پیش رو دارید ، نوشته ای است که حول معضلات مدیریت"بسیج مستضعفان"نوشته ام، که در شماره ی
هشتم نشریه ی"عطش" ،مرداد90 ،کار شده است:
سلسله مراتبی که به حضرت آقا می رسد
از کودکی بسیار علاقه داشتم که روزی سنم برسد که عضو پایگاه بسیج محله مان بشوم. همیشه فکر
می کردم گمشده ام را در بسیج می توانم پیدا کنم ، آن فضای زیبای جنگ و بچه های آن را ... سال ها
گذشت و دست قضا ما را به مجموعه های فرهنگی کشاند ودر نهایت به پایگاه مقاومت بسیج .
بعد از مدتی حضور در این أرگان مقدس ، احساس کردم این بسیجی که من در آن عضو شده ام از آن
آرمان ها و تفکرات حضرت روح الله ره فاصله گرفته است . این احساس را پای کم کاری و بی کفایتی
بعضی بسیجیان گذاشتم و با علاقه شروع به کار و فعالیت کردم ، اما بعد از گذشت زمان یقین کردم
که این نا بسامانی ها و این فاصله گرفتن ها به خاطر کم کاری و سهلنگاری بعضی از مسئولین بسیج
می باشد . در اینجا چند سوال باقی می ماند که ای حضرات ، مگر حضرت آ قا نفرمودند: بسیج یعنی
نیروی کار آمد کشور برای همه ی میدان ها (مشهد10/6/78)؟آقایان فرمانده آیا توانسته اید این حرف
حضرت آقا را محقق کنید یا باز هم بسیجی را فقط برای شب های انتخابات می خواهید و اگر در طول
سال رها شد و یا به عبارتی هر کجا که می خواهد برود و هر چه می کند بکند ، مهم نیست برای شما؟
این مسأله لکه سیاهی است بر پیکره ی بسیج ، بسیجی که طبق تفکرات حضرت روح الله قرار بود به
" بسیج جهانی اسلام" تبدیل شود ، امروز فقط برای طرح قطره چکانی ، درختکاری ، برف روبی و ... به
کار گرفته می شود و دیگر از برنامه ای خبری نیست . این توهین به بسیجی نیست ؟ بسیجی که حضرت
آقا شمردن آن را ،در ردیف دیگر نیروهای نظامی ، کوچک کردن بسیج می داند (8/9/74)؟
آیا فقط در شب انتخابات باید به بسیجی رسید و دیگر اوقات او را به حال خود وا گذاشت ؟ مگر خود شما
نمی گویید اولویت با جنگ نرم است ؟ ودر این زمینه ساعت ها سخن می رانید ، پس این تجهیزات جنگ
نرم بسیجیان چه شد ؟ آیا با دست خالی به جنگ دشمن برویم ؟!!
ممکن است با حالتی طلبکارانه بگویید : در زمان جنگ ما هم مهمات نداشتیم ، از دشمن به غنیمت
می گرفتیم . حال ما چه کنیم که اگر به دشمنانمان اعتراض کنیم ما را محکوم به شلاق می کنند ، چه برسد
به این که در پاتکی از آنها بودجه ای به سرقت ببریم، برای سر و سامان دادن به سنگر های خودی در جنگ نرم.
بزرگواران مگر حضرت آقا نفرمودند : بسیج یعنی حرکت در صفوف مقدم هر جبهه ای که نظام به حضور عناصر
کارمد در آن جبهه نیاز دارد (5/9/79) پس چرا در مقابل فعالیت های یک عده نیروی با اخلاص می ایستید ،
که این ها در برنامه های ابلاغیه ما نوشته نشده است ؟ اگر تجهیزات نمی دهید باکی نیست ، پس چرا
سنگ اندازی می کنید ؟ و جای تعجب دارد مسئولی که همه ی تأکیدش بر روی قضیه جنگ نرم و مقوله ی
فرهنگ است ، در جواب در خواست ما میگو ید : برای چاپ نشریه شهدا بودجه ای اختصاص داده نشده
است ؟!! آیا این عادت شده است که همه ی بسیجیان کار آمد را به نوعی از زیر چتر بسیج فراری می دهید ؟
اگر دشمن یک دهم نیروهای شما را در اختیار داشت جهان را فتح می کرد (برگرفته از سخنان یکی از سران
ارشد نظامی پایگاه های دشمن) چرا نشسته اید و این حرف حضرت روح الله را به کرسی نمی نشانید که :
ما باید سنگر های کلیدی جهان را فتح کنیم ....
اماما کجایی که تو فقط دست بسیجیان را می بوسیدی ، اما این جا بسیجی در جواب خواسته های خود با
تحقیر مواجه می شود ....
اماما این جا هر بسیجی که از فرمانده ی خود انتقاد می کند با این جواب رو به رو می شود که: سلسله مراتب
من به آقا می رسد پس ساکت شو وتمکین کن ...... .
برسد به دست برادرانمان در کشور های اسلامی :
رژیم شاه تصمیم گرفت بافشار نظامی مردم را بترساند ،
مثل 15 خرداد شروع کردند به کشتار مردم ،
اعلام کردند هر کس ساعت 4 بعد از ظهر بیرون بیاید ،او را می کشیم ....
امام فرمود: همین حالا بلند گو ها را بردارید و بروید به خیابان ها ، اعلام کنید
هرکس در خانه هست ، باید بیاید بیرون توی خیابان ......
(کتاب باخورشیدتا سپیده)
و أما باللغة العربیه=
ان شاءالله سیصل الی إخواننا فی دول الاسلامیه:
إن محمد رضا بهلوی ، عزم علی إخافة الناس بالقوات النظامیة،
و بدأ بقتال الناس، کواقعة التی حدثت فی یوم الخامس عشر من الخرداد(ه ش) ،
أعلن الناس، بأن من یخرج من البیت -فی الرابعة مساء- یقتل .......
قال الامام الخمینی(قدس سره):
اذهبوا الی الشوارع و قولوا للشعب : یجب علی الذین فی البیت، الخروج من البیوت .....
ان تنصر الله ، ینصرکم