چه می شد کار زشتم را نبیند چه می شد لحظه ای با ما نشیند
چو قصد تربت لیلی نماید برای همرهی ما را گز یند
*بزرگ ترین وظیفه منتظران امام زمان این است که از لحاظ معنوی و أخلاقی و عملی و پیوندهای دینی و
اعتقادی و عاطفی با مؤمنین و همچنین برای پنچه در افکندن بازورگویان ، خود را آماده کنند . کسانی که
در دوران دفاع مقدس ، سر از پا نشناخته در صفوف دفاع مقدس شرکت می کردند ، منتظران حقیقی بودند .
کسی که وقتی کشور اسلامی مورد تهدید دشمن است ، آماده دفاع از أرزش ها ومیهن اسلامی و پرچم
برافراشته اسلام است ، می تواند ادعا کند که اگر امام زمان بیاید ، پشت سر آن حضرت درمیدانهای خطر
قدم خواهد گذاشت . (30/7/ 81)
*همه آحاد مردم توجه داشته باشند این ادعا های اتصال و ارتباط وتشرف به حضرت و دستور گرفتن از آن
بزرگوار ، هیچ کدام قابل تصدیق نیست .
*برجسته ترین شعار مهدویت عبارت است از عدالت . در دعای ندبه وقتی شروع به بیان وشمارش صفات
آن بزرگوار می کنیم ، بعد از نسبت او به پدران بزرگوار و خاندان مطهرش ، اولین جمله ای که ذکر می کنیم ،
این است :(أین المعد لقطع دابر الظلمة ،أین المنتظر لاقامة الأمت و العوج ، أین المرتجی لازالة الجور و العدوان)
یعنی دل بشریت می تپد تا آن نجاتبخش بیاید وستم را ریشه کن کند .
*بنابراین انتظار منتظران مهدی موعود ، در درجه اول انتظار اسقرار عدالت است . درد بزرگ بشریت ، امروز
همین مسأله فقدان عدالت است .(25/9/76)
*عدالت حضرت مهدی علیه السلام که مربوط به سطح جهان است با موعظه و نصیحت به دست نمی آید ،
یعنی مهدی موعود ملتها نمی آید ستمگران عالم را نصیحت کند که ظلم و زیاده طلبی و سلطه گری
واستثمار نکنند . با زبان نصیحت ، عدالت در هیچ نقطه عالم مستقر نمی شود . استقرار عدالت ، چه
درسطح جهانی ، آن طور که آن وارث أنبیا انجام خواهد داد و چه در همه بخش های دنیا ، احتیاج به این دارد
که مردمان عادل و انسانهای صالح وعدالت طلب ، قدرت را در دست داشته باشند وبا زبان قدرت با
زورگویان حرف بزنند .(30/7/81)
به نظرم رسید در این أیام شعبان المبارک، ونزدیک به روزتولد حضرت حجت عج ، بد نیست
بخوانیم نائب امام زمانمان در مورد حضرت حجت عج چه فرموده اند :
*انتظار فرج یعنی قبول نکردن و رد کردن آن وضعیتی که بر أثر جهالت انسانها ، بر أثر أغراض بشر بر زندگی
انسانیت حاکم شده است ، این معنی انتظار فرج است.
*هرچند اعتقاد به حضرت مهدی أرواحنا فداه یک آرمان والاست ، اما نباید مسأله رافقط به جنبه آرمانی آن
ختم کرد ،یعنی به عنوان یک آرزو در دل ، یا حدأکثر درزبان ، یا به صورت جشن ، نه ، این آرمانی است که
باید به دنبال آن عمل بیاید . انتظاری که از آن سخن گفته اند ، فقط نشستن و اشک ریختن نیست ، انتظار
به معنای این است که ما باید خود را برای سربازی امام زمان آماده کنیم .
سربازی امام زمان کار آسانی نیست . سربازی منجی بزرگی که می خواهد با تمام مراکز قدرت و فساد
بین المللی مبارزه کند ، احتیاج به خود سازی و آگاهی و روشن بینی دارد .(30/7/81)
*عقیده ما این است که امام زمان أرواحنا فداه متوجه وناظر بر رفتار و عمل ماست ، اعمال ما بر او عرضه
می شود . این جوان های مؤمن ما که در میدان های مختلف ، چه در میدان معنویت و عبادت و معرفت ،
چه در میدان کار و تلاش، چه در میدان مبارزه و سیاست ، چه در میدان جهاد ، آن روزی که جهاد مورد
احتیاج بود ، این جور از خودشان اخلاص و شادابی نشان می دهند ، امام زمان سلام الله علیه را خرسند
و خوشحال می کنند .(29/6/84)
*امام زمان ناظر است و میبیند. انتخابات شما را امام زمان دید ، اعتکاف شما را امام زمان دید ، تلاش شما
جوان ها را برای آذین بندی نیمه شعبلان ، امام زمان دید ، حضور شما زن و مرد را در میدان های گوناگون ،
امام زمان دیده است و میبیند ،حرکت دولتمردان ما را در میدان های مختلف ، امام زمان میبیند و امام زمان
از هر آنچه که نشانه ی مسلمانی و نشانه ی عزم راسخ ایمانی در آن هست و از ما سر می زند ، خرسند
می شود . اگر خدای نکرده ، عکس این عمل بکنیم ، امام زمان را ناخرسند میکنیم ، ببینید چه عامل بزرگی است .
*انتظار حرکت است ، انتظار سکون نیست ، انتظار رها کردن و نشستن برای این که کار به خودی خود صورت
بگیرد نیست . انتظار حرکت است ، انتظار آمادگی است .
* انتظار فرج یعنی کمر بسته بودن ، آماده بودن، خود رااز همه جهت برای آن هدفی که امام زمان
علیه الصلاة و السلام برای آن هدف قیام خواهد کرد ، آماده کردن .(25/9/76)
برای این چند خط مطلبی که گاهی در این وب به نمایش می گذارم ، صفحاتی مطالعه کرده ام ، لذا با خواندنتان
حق این کیبورد(قلم) را أدا کنید .....
مروری بر سخنان مقام معظم رهبری در أعیاد نوروزی و نامگذازی های معظم له :
سال69 = ما امسال عید نوروز رادر حالی برگزار می کنیم که خدای متعال با فقدان
بزرگ رهبر عیم الشأنمان ، امتحان سختی از ما کرد ودوران سختی را بر ما گذارند ،
آن فقدان محنت بزرگی بود .
سال 70 = شما ملت عزیز ما توانستید با کمک های خودتان به دولت و به مردم
آسیب دیده ی کشور ، کاری بکنید که در طول تاریخ گذشته ما بی سابقه بود .
البته کمبود ها در آن مناطق زیاد است ، لیکن آنچه که از پیشرفت امور وکمک
به زلزله زدگان و آسیب دیدگان و تأمین مسکن و غیر این ها اتفاق افتاد ، به برکت
همکاری و همدوشی مردم با دولت و تلاش فراوان ملت و دولت در این زمینه بود .
سال 71 = یکی از این حوادث سال گذشته ، ازهم پاشیده شدن امپراتوری بزرگ
و کشور اتحاد جماهیر شوروی وزوال یک ابر قدرت بود که حقیقتا حادثه ای بزرگ
در زمان و تاریخ ما به حساب می آید ....
سال 72 ، سال عدالت اجتماعی =
آن چه که من به برنامه ریزان و مسؤولین مؤکدا سفارش میکنم ، این است که
در این برنامه توجه کنند که هدف اصلی ، کمک به طبقات محروم جامعه باشد.
این چیزی است که ما را به عدالت اجتماعی نزدیک می کند....
سال 73 ، سال وجدان کاری و انضباط اجتماعی =
وجدان کاری یعنی اگر کاری را به عهده گرفتیم و انجام آن را تعهد کردیم،چه این کار
برای شخص خودمان یا خانواده خودمان ، جهت نان در آوردن باشد ، وچه کاری
اجتماعی و مردمی ومربوط به دیگران باشد آن را خوب و کامل و دقیق و تمام انجام
دهیم . به تعبیر معروف برای آن کار سنگ تمام بگذاریم .
سال 74 ، سال انضباط اقتصادی و مالی =
یک توصیه این است که آن دو شعار را زنده نگه دارید.....
انضباط اقتصادی و مالی یعنی مقابله با ریخت وپاش ، زیاده روی در مصرف ، به هیچ
وجه صفت خوبی نیست .نه اسمش جود و سخاست و نه کرم و بزرگ منشی است
فقط اسمش بی انضباطی اقتصادی و مالی است .
سال75 ، سال مبارزه با اسراف .
سال 76 ، سال پرهیز از اسراف .
سال 77 ، سال صرفه جویی اقتصادی .
سال 78 ، سال امام خمینی ره =
از مهم ترین خصوصیات امسال این است که مصادف با صدمین سال ولادت
امام بزرگوار ماست .
سال 79 ، سال أمیر المؤمنین علیه السلام=
... و همان طور که میدانید ، امسال، هم در آغازو هم در پایان خود مزین به
عید مبارک غدیر است. یعنی سال79 دو عید غدیر دارد....
سال 80 ، سال اقتدار ملی و اشتغال .
سال 81 ، سال عزت و افتخار حسینی =
امسال ، سال شمسی ما ، هم در فروردین و هم در آخر سال در اسفند ، با عاشورا ی
حسینی مقارن و مصادف است ....
سال 82 ، سال نهضت خدمت رسانی .
سال 83 ، سال پاسخگویی سه قوه به ملت .
سال 84 ، سال همبستگی ملی و مشارکت عمومی .
سال 85 ، سال پیامبر أعظم صلی الله علیه و آله .
سال 86 ، سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی .
سال 87 ، سال نو آوری و شکوفایی=
... در این سال باید نوآوری فضای کشور را فرا بگیرد وهمه خود را موظف بدانند که کارهای
نو و ابتکاری را در سایه مدیریت صحیح و تدبیر درست ، در فعالیت کشور وارد کنند .
سال 88 ، سال اصلاح الگوی مصرف .
سال 89 ، سال همت مضاعف و کار مضاعف .
بعد التحریر :
1- دقت در نامگذاری سال ها ، عرق شرم را بر پیشانی می نشاند، این طور نیست؟
2-راستی چقدر مولایمان پیر شده ........
نیمه شبی بود ، در اتوبوس ، و در راه برگشت از مشهدالرضا ، قلم به دست گرفتم ،
و آمد آنچه می آید :
بشنو از باتوم
بشنو از باتوم روایت می کند
از بسیجیان حکایت می کند
از بسیجیان عاشق همچو مرد
شیر مردانی به میدان نبرد
بشنو از باتوم رشادت هایشان
چون که او باشد میان جمعشان
من که باشم؟ جز کسی باتوم دست
از منافق قطع کنم هم پا ودست
من که باشم؟ عاشقی مجذوب یار
من غلام نایب آن تکسوار
من به باتوم پست ها را کشته ام
من به باتوم جنگ ها را برده ام
من و باتوم و لباس خاکی ام
کرده ام ثابت که یک ایرانی ام
لیک باشد مکتبم روی علی
جز پشیزی نیست ایران بی ولی
ای امام من ، ولیم ، رهبرم
در غیاب حجتم ، ای مرجعم
من ندارم طاقت بی تابی ات
رهبرا بنما نظر بر فانی ات .
التماستان میکنم آقا،دستم به دامنتان ای محافظان آقا، کاری بکنید،دارم دق میکنم. از وقتی خبر رفتن بابا را شنیدم
قلبم گرفته، چه شور وعشقی دارد زندگی کردن در قم، وقتی آقا در آن است.
آقا جان رحمی بنما بر دل های سوخته ی بسیجیانت واز این قم مرو، از وقتی شنیدم صحبت های مردم را که
بحث می کنند تا کی قم هستید، دلم بیشتر بهانه یتان را میگرد،
چه صفایی دارد گلزار شهدا رفتن به امید دیدار ماه،
آری ما بسیجیان خامنه ای در دمادم صبح دیدیم ماه را در گلزار شهدا و تاریخ باید این معجزه را در دفتر ولایت ثبت کند.
قربان آن راه رفتنتان بشوم که وقتی در گلزار شهدا قدم میرنید شهدا مست میشوند از این أبهّتتان،
هنوز نرفته اید دارد دلم تنگ میشودبرای گلزار شهدا رفتن و منتظر شدن برای دیدار شما و در آخر
بادست خالی بر گشتن، البته دست هایمان خالی نیست، چرا که منتظر شما بودن تمرینی است برای انتظار حضرت
حجت عج و أفضل الأعمال انتظارالفرج...
آقاجان این أیام هوای قم را با ولع فرو می برم چراکه شاید ذراتی از أنفاس خوش شما در بدن من دمیده شود و روحم را
پرواز دهد سمت شهدا.
ای امام ما یقین دارم وقتی شما در گلزار شهدا قدم میزدید، مجاهدان عراقیی که در گلزار علی بن جعفر، مهمان شهدای
قم هستند،احساس کردند که بعد از سالیانی، خانواده هایشان به آنها سر زده چرا که، همه ی بسیجی های جهان
شما را بابای خود میدانند.
ای امام خوبی ها در گلزار ما شهیدی هست فرانسوی به نام: کمال کورسل که در مجلسی با
دعای کمیل علی بن ابی طالب ع شیعه شده و با عشق به خمینی شهید،وقتی شما قدم نهادید بر گلزار شهدا،
گمان کرد دهه ی 50 است وخمینی صبح زود به سمت مسجد سلماسی میرود برای تدریس،
أما وقتی به خود آمد دید مست وشیدای امام نسل سومی ها شده است و سریع چفیه اش را روی سرش کشید
وعینکی زد به چشمانش تا لو نرود مستی او از عشق به خامنه ای.
آقا جان میروم که آستانه ی ورودی امام زاده علی بن جعفر را ببوسم، جایی که بوسه گاه بسیجی هاست دستان شما
نیست، جای قدم های شماست که چه زیبا قدم بر می داری ای ماه بنی انقلاب در گلزار شهدا..... .
فکر آمدنش دل را هوایی میکند ودوباره مرغ روح راکه چندی بود زمینی گشته بود کربلایی،
پیوندی ناگسستنی بین او هست باعباس که وقتی با دست مجروحش نوازش می کرد،سرآن
دختر بچه کرمانی را،گوشه ای ازصلابت ولطافت دستان عباس را به چشم می دیدی.
از وقتی خبر آمدنش در شهر پراکنده شد، شهر جان تازه ای گرفت،گوییا دوباره متولد گشته این قم،
یقین دارم أگردر ودیوار و خانه های شهرقدرت سخن داشتند فریادشادی سر میدادندوسرود مدح آقا
را میخواندند، یسبح لله ما فی السماوات وما فی الأرض
مدح آقا تسبیح بسیجی هاست،تسبیح بسیجی ها ازسنگ وپلاستیک نیست،
از گره هایی است که مادر سادات بر ریسمان ولایت زدند تا ما بسیجی ها را
الی الأبد در بند ولایت، پرواز دهند به سوی خدا.
مادر جان شادمان باش،چرا که میخواهیم دق الباب کنیم در خانه ی فاطمه ی معصومه را،
و استفتاء کنیم که ای آب حیات مهد علم وتشیع چند بار باید در تسبیح مان بعد از سخنان ولی
مدح حضرت آقا را بگوییم؟
ای عمه ی سادات،فاطمه ی معصومه این آقا که میآید نزد شما سال ها نزد برادرتان علی بن موسی ع
زندگی کرده وروزی خورده است، بوی برادر را میتوانی از او استشمام کنید.
بی بی جان سالها قبل را به یاد دارم که کودکی بودم کوتاه قد،که حضرت آقا را در صحن آینه نمیدیدم
ولی صدایش را میشنیدم که این سلاله ی زهرا س مدح شما را میکرد،عجب لذتی داشت وچه خوش
بود مدح شما از حضرت آقا شنیدن،
بی بی جان دعایمان کن تا همانطوری که مردم قم در زمان ورود شما سنگ تمام گذاشتند ما هم
از این سید بزرگ ،خوب استقبال کنیم که فرزند زهراست خامنه ای ، پدرش حیدر کرار است خامنه ای.
ای«ارم» خود را کنترل کن،میدانم از شادی در آسفالت خود نمیگنجی،
ای«انقلاب»خون شهیدانت را أگر فرش راه آقا بگردانی، آقا مثل بعضی ها پا روی این خون ها نمیگذارد،
اگر میخواهی تو هم میزبان آقا باشی، خون دلت را فرش راه آقا قرار بده.
ای تک تک خیابان های«چهار راه شهدا»،با هم نزاع نکنید که کدامتان توفیق میزبانی آقارا خواهید داشت،
آن خیابانی که بیش از همه مزین به خون شهداست وبیش از همه مکان رفت وآمد«معلم»جان هاو امام دل ها بوده،
مسیر حضرت آقاست شک نکنید.
این«تونل الغدیر»را که می بینید از شادی می خواست مانند مردم در «9 دی» بخروشد،
این بسیجی ها بودند که او را آرام مردند وترمزش را کشیدند تا خروش این تونل طویل تلفاتی ندهد.
آی« فیضیه»که از روز أولت هم جوان تر شدی وقتی خبر آمدن آقارا شنیدی،تو باید فریاد بزنی،
چرا که روزی امام أمت در سخنرانی های خود در حیاط تو بود که فریاد سر میداد بر سر مزدوران،
به پا خیز که حال نوبت توست......
قلب ها در سینه می تپند،دل ها بی تابی می کنند،شهر به تکاپو افتاده است،جان ها نا آرامند،
خبر آمد که کسی در راه است.
خواهد آمدآن کس که، کس همه ی بی کسان است ومن دست أفشان،پای کوبان خواهم رفت
برای استقبال سلطان خوبان.
بسیار می گذرد از سفر قبلی اش به قم،در آن زمان که خبر آمدنش بود ،در روزنامه ای
این چنین نوشته شده بود: چفیه ام کجاست آقا آمده ،خیلی به دلم نشست،
گرچه به قول حسین قدیانی :تنها آقاست که مناسبتی چفیه نمی أندازد.
أما این چفیه أنداختن هم لذتی دارد،حال وهوایی دارد.
آری من هم به استقبال خواهم رفت تا بار دگر مستم کند و أگر بی سرو بی پا بی دستم کند،
باقی مانده ی مستطیلی شکل بدنم را فرش راهش خواهم کرد.
به بی بی معصومه س بگویید خامنه ای می آید،
می دانیم مادر،تو هم هوس کردی حال وهوای علمای قدیم را،
دلت تنگ شده بود برای امام برای آیت الله خویی وبروجردی وخوب می دانی
أگرکسی خامنه ای را درک کند گویی همه ی علما را درک کرده است،
هرچه خوبان همه دارند خامنه ای یکجا دارد
فیضیه از روز أولش هم جوان تر شده چرا که خبر آمدن شما را شنیده است،
اگر خوب گوش دهیم صدای مناجات فیضیه را خواهیم شنید که در حسرت
مانده است روزی ،شما،همان طور که در حوزه ی مشهد کرسی تدریس داشتید
فقط یک ساعت دریکی از مدرس های او کلاس درس داشته باشید
چه درسی می شود آن درس که أستادش شما باشید آقا،
درس خارج نیست آن درس، درس«أصول محبت به ولایت از فقه پیغمبر است».
آقا میشود روزی برسد ،که دستی بر سر ما بکشی، با همان دست که از أبالفضل یادگاری دارد؟
مگر بابا، بر سر فرزند خود دست نوازش نمیکشد؟ ما فرزندان خامنه ای هستیم،
و نوادگان روح الله،
آقاجان ببخشید مارا ،علی أکبر باید می آمد به خیمه ی شما که بیت رهبری است،
نه این که شمازحمت سفر را به جان بخریدو نزد علی أکبر ها بیایید،
آقا جان : أستأذنک فی القتال.......آیا اذن میدهی؟