کتاب های رضا امیر خانی، نویسنده ی جوان و تیزهوش ایران اسلامی ، ازجمله کتاب هایی
است که در هر قشری از جامعه خواننده داردو مختص به طیف خاصی نیست . کم تر کتابی
از او منتشر شده که تعداد تجدید چاپ های آن از 10 پایین تر باشد .
در کنار اسم أمیرخانی اگر قرار باشد أوصافی ذکرشود باید نوشته شود :نویسنده ای جوان ،
تیزهوش ، متعهد .
ازجمله کتاب های او :
1_" ارمیا" =اولین رمان أمیرخانی است که داستان زندگی جوانی است که در 8 سال جنگ
تحمیلی به جبهه میرود وبعد از پذیرش قطعنامه 598 او را به شهر بر می گرداتتد....
این کتاب بیش از 13 بار تجدید چاپ شده است
2_"ناصر أرمنی"=مجموعه داستان های کوتاهی است که در بین آنها داستان زمزم بسیار
بر دل مینشیند.
در سال87 به چاپ پنجم رسیده بود.
3_"از به "=داستان بلندی است در مورد یک خلبان جانباز و برکنار شده ی نیروی هوایی که
به دنبال این است که بار دیگر خود را درآسمان ها ببیند .
برای علاقه مندان به حرفه خلبانی موکدا توصیه میشود .
در سال 88 به چاپ نهم رسیده بود .
4_"من او"=رمانی است عوام پسند که در آغاز خواندن این کتاب ، شاید به دلتان ننشیند ،
أما بعد از گذراندن صفحه های 100 به بعد ، شیرینی کتاب خستگی تان را جبران
می کند ، وپایانی بس عجیب دارد .
این کتاب 420 صفحه دارد و در سال 88 به چاپ 17 رسیده بود .
5_"بیوتن"=رمانی است که حاصل اقامت یک ساله ی أمیرخانی در ایالات متحده آمریکا
می باشد (مرگ بر آمریکا) که سخت فرهنگ و اعتقادات آنان را به چالش کشیده است .
به گفته ی مصنف این رمان ادامه رمان ارمیا می باشد، أما ارتباط آنچنانی هم بین این دو
رمان نمی باشد و لزومی ندارد أول ارمیا خوانده شود و بعد بیوتن .
این کتاب به چاپ 10 رسیده است .
6_"نشت نشا"=مقالاتی است از امیر خانی در مورد پدیده ی فرار مغزها که در صفحات اول
به توضیح عنوان مجمل کتاب می پردازد .
بعد از خواندن کتاب در ابتدای کتاب به شوخی نوشته بودم :
خریدم تا بخوانم ، بلکه مانع فرارم بشود . یعنی که یعنی .
این کتاب بیش از 16 بار تجدید چاپ شده .
7_"داستان سیستان"= سغرنامه ای است از امیر خانی در 10 روزی که با رهبر معظم انقلاب،
در سفر به أستان سیستان توفیق معیت داشته است .
بیش از 17 بار تجدید چاپ شده .
8_"سر لوحه ها " و "نفحات نفت " از آخرین آثار اوست .
بعد التحریر :
تشکری بود از این نویسنده با دغدغه ی ایران اسلامی که ( من لم یشکرالمخلوق لم یشکرالخالق)
از روبروی گلزار شهدای قم رد میشدم، که بنری توجه ام را جلب کرد ،
به أندازه ای از دیدن آن بنر تعجب کردم که چند لحظه وسط خیابان به
آن بنر خیره شده بودم ، روی بنر نوشته شده بود :
7 صفر شهادت مظلومانه ی امام حسن ع تسلیت باد ...
و در کمال ناباوری دیدم ،در هیچ جای بنر ، علامتی ، اسمی یا مهری حک نشده
بود ... یعنی که یعنی .
«أشکانه»،«سال های بنفش»،«محمد ص»، رمان هایی هستند از ابراهیم حسن بیگی که هر
کس این آثار را مطالعه کرده، زبان به تحسین گشوده است :
1 _ أشکانه داستان زندگی شیرین ،أما بسیار دشوار یک همسر جانباز است به نام أشکانه که ......
بعد از مطالعه کتاب طبق عادتی که از حضرت یار آموخته بودم اول کتاب اشکانه این جملات را
درج کرده بودم :
أثری عالی بود که جا داشت با هر صفحه اش أشک بریزی أما نه برای أشکانه ،
برای کسانی که أشکانه با حماسه هایش باری بر دوش آنها نهاده . 7/11/88 .
2_ سال های بنفش کتابی است مفید برای بسیجیان و أهالی مبارزه ، به خوبی توانسته أوضاع
سیاسی بین مردم در زمان حکومت شاهنشاهی را، به تصویر بکشد و همچنین شکنجه های ساواک را.
کتابی که همه ی سطر های او خاطرات شهید سید علی أندرزگو را
برای انسان تداعی می کرد. 4/12/88 .
3_ محمد رمانی است که برای معرفی زندگی اول شخصیت عالم حضرت محمدمصطفی ص برای جهانیان
نوشته شده ، لذا احتمال دارد حوادث و وقایع این کتاب تکراری باشد برای شما ، أما من از
خواندنش لذت بردم ، بسیار .
قدر دانی ناچیزی بود از این أستاد أدبیات کشور .
تا جان دارم خواهم گفت که : سران کثیف فتنه، باید به بد ترین نحو به درک واصل شوند و غلط
می کنند شرط می گذارند، غلط می کنند دهان نجسشان را باز می کنند و غلط می کنند خواصی
که با این موجودات نحس جلسه می گذارند .
وای بر شما اگر روزی مولایمان إذن دهد تا عالم را از لوث شما پاک کنیم که لحظه ای درنگ نخواهیم
کرد...
پس دعا کنید ،19 دی مولایمان ما را شادمان نکند...
عجب منظره ی زیبایی پیش روی توست وقتی در گوشه ای از گلزار شهدا بنشینی و
قبور و تابلوهای شکسته و رنگ و رو رفته ی بالای سر آنها را ببینی ،
گویی در مقابل گلستانی زیبا و خوش بو نشسته ای که درختان کاج وانار بین قطعه ها
از وجود خود شرم میکنند و عرق خجالتشان را به پای این گلستان میریزند
و أما گل های یاس را حکایتی دیگر است در این گلزار ،
گل های یاسی که با شاخه های خود بر تابلو ها وقابهای عکس شهدا تنیده اند و
در حد قدرت خویش از آن ها محافظت میکنند که وقتی آنها را می بینی یاد مادر
در تو زنده میشود ، که مانند سپری از ولایت محافظت کرد...
اگر سرت را خم کنی و از زاویه ی پایین به سطح این گلزار بنگری خواهی یافت که
زمین حالت قوسی شکل به خود گرفته، طبیعی است که زمین توان کنترل این
غیرت های به جوش آمده ی شهدا را ندارد
و نخواهد داشت چرا که روزی این قوس شکسته خواهد شد و آن روز، روز یاری
فرزند فاطمه است...
یامنتقم إنتقم
علت غیبت طولانی ام اشکالی بود که در دستگاه پیش آمده بود و
جا دارد از مدیر وبلاگ جوان ایرانی تشکر کنم بابت زحمتی که به ایشان دادم
برای رفع این مشکل .
یامهدی
پرواز انقلاب به فضای ایران نزدیک می شد . من در سخنرانی فرودگاه گفتم که این همه عواطف و احساسات بر دوش من سنگینی «کتاب با خورشید تا سپیده» بعدالتحریر : چه خوب است این روزها دهانهایمان به حرف های بی ربط گشوده نشود،
از این که به خاک ایران قدم میگذارید چه احساسی دارید؟
امام : هیچ .
بعدها فرمودند:
می کند ومن نمی توانم پاسخ آن را بدهم،لیکن راجع به خاک ایران هیچ گونه احساسی
ندارم زیرا برای من خاک ایران و عراق و کویت یکسان است.
ومدح حضرت یار زینت بخش مجالسمان باشد.
چه خوب است أبعاد گوناگون فتنه سال گذشته را به هر روش ممکن تشریح کنیم،
چرا که این برای چندمین بار است که حضرت یار در صحبت هایشان با مردم اصفهان
به فتنه سال گذشته و حوادث آن می پردازند واز حادثه بی نظیر به خیابان آمدن مردم،
به :روز عظیم نه دی ، تعبیر می کنند.